استاد مروی - آیت الله حاج شیخ علی مروی (ره) - کتاب - کوزه - شیره انگوی - بی هوش

 

شیره انگور

کوزه

 

حضرت استاد مروی می­فرمودند: روزی به یک کتاب احتیاج پیدا کردم. هر چه گشتم آن را در کتاب­فروشی­ها پیدا نکردم. در کتاب­خانه­ی مرحوم والد آن را دیدیم و خواستم آن را از ایشان بگیرم. وقتی ایشان می­خواستند کتاب را به من بدهند طوری آن را به من دادند که گویی از یک چیز بسیار عزیز و ارزشمند جدا می­شوند.

به ایشان گفتم جریان چه بود و چرا با این حالت خاص این کتاب را به من دادید؟

ایشان فرمودند: ... ادامه در ادامه

ادامه نوشته

استاد مروی - تقدیر از اساتید برتر سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم

 

تقدیر از اساتید برتر سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم

 

تقدیر از اساتید برتر سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پانزدهمین اجلاسیه اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم با عنوان راهکار ارتقای علمی در نظام آموزشی حوزه‌های علمیه ، پیش از ظهر پنج شنبه با حضور حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی و اعضای شورای عالی حوزه‌های علمیه در سالن قدس مجتمع آموزش عالی امام خمینی‌(ره) برگزار شد. ...

لطفا ادامه مطلب و گزارش تصویری را در ادامه ببینید.

 

.......... پی نوشت: ......................................

مطلب خواندنی: سبک حضرت استاد مروی (حفظه الله تعالی) در مباحث خارج خمس (کلیک کنید)

ادامه نوشته

شهید مرحمت بالازاده - روضه حضرت قاسم (ع) - شهید نوجوان - 13 ساله


دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (علیه السلام) نخوانند.

در ادامه مطالعه بفرمایید

ادامه نوشته

شهید عباس بابایی - خاطرات شهدا

دو در دل شب

شهید بابایی


یکی از هم دوره های شهید بابایی در آمریکا می گفت: توی آمریکا دوره ی خلبانی می دیدیم. یه روز دیدم روی بولتن خبری پایگاه مطلبی نوشته که نظر همه را جلب کرده بود. مطلب هم این بود:

"دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند!"

تا این مطلب را خواندم رفتم سراغ عباس.

گفتم: عباس قضیه چیه؟

اولش نمی خواست بگه.

بعدش آروم سرش رو بالا آورد و گفت: چند شب پیش بد خواب شده بودم. رفتم میدون چمن بدوم. کلنل باکستر و زنش منو دیدند. از شب نشینی می یومدن.

کلنل به من گفت: این وقت شب برای چه می دوی؟

بهش گفتم: دارم ورزش می کنم.

گفت: راستش رو بگو.

گفتم: راستش محیط خوابگاه خیلی آلوده هست. شیطون آدمو بدجوری اذیت می کنه. اگه آدم حواسشو جمع نکنه به گناه می افته.

بعدشم بهش گفتم: میدونی دین ما برای این طور وقتا چه توصیه ای می کنه؟

عمل سخت انجام بدین!

استاد مروی - علامه امینی - کتاب الغدیر

شخصیت علّامه امینی و جایگاه کتاب الغدیر

علامه امینی

 

ادامه نوشته

طلبه- طلبگی- تبلیغ- روش تبلیغی- جوان- ارازل و اوباش

طلبه‌ای که اراذل و اوباش را حافظ قرآن ‌می کند

 طلبه و طلبگی

ادامه نوشته

امام خمینی (ره)- داستان های کوتاه

چند داستان بسیار بسیار کوتاه

1- عقد را در حرم حضرت عبدالعظیم خواندند و ماه مبارک یک عروسی ساده گرفتند. همان اول به خانم گفت: «هر کاری می‌خواهی بکن، فقط گناه نکن.»

۲- ...

ادامه نوشته

استاد مروی - 14 خرداد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)- ویژگیهای امام خمینی (ره)

چند ویژگی امام خمینی (ره)

استاذنا - امام خمینی (ره)

 

... ایام مصادف با رحلت حضرت امام امت (قدّس الله روحه الزکیة) هست. توجه به شخصیت علمی، عرفانی، سیاسی و فلسفی ایشان و انتقال جایگاه ویژه­ی این شخصیت بزرگ و عظیم که در طول تاریخ در بین علماء شیعه کم­نظیر بلکه بی­نظیر بوده­اند بحث ویژه­ای را می­طلبد ولی دیگر فرصتش نیست. من حدیثی را اشاره می­کنم که خوب است این حدیث محور شناخت حضرت امام قرار بگیرد.

امیرمؤمنان علی (علیه الصلاة والسلام) در حدیثی می­فرمایند:

«يَحْتَاجُ الْإِمَامُ إِلَى قَلْبٍ عَقُولٍ

وَ لِسَانٍ قَئُولٍ وَ جَنَانٍ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ صَئُولٍ» [1]

(امام محتاج مي­باشد به دلى بسيار فهیم، و زبانى بسيار كامل در گفتار، و دلى در بر پا داشتن حق دلير.‏)

حضرت این سه خصوصیت و ویژگی را برای رهبر و پیشوای یک جامعه برمی­شمارد که اگر دقت کنیم در طول زندگی حضرت امام امت به همین سه ویژگی برخورد می­کنیم.

قَلْبٍ عَقُولٍ

قلبی که با عقل، با درایت، با فکر باشد. شما قلب عقول امام را در حوادث مختلف ببینید.

آن وقتی که نامه­ی امام به گورباچوف مطرح شد خاطرتان هست که در اوج جنگ بود. ابتدا فقط عنوان شد امام نامه­ای به گورباچوف نوشته­اند. خیلی از تحلیل­ها این بود که ایران در جنگ ضعف­هایی داشته و از شوروی تقاضای مثلاً کمک کرده. یک سری تحلیل­های این­چنینی. وقتی که متن نامه­ی مطرح شد دنیا واقعاً در یک بهت و حیرتی فرو رفت.

تک تک کلماتی که در نامه هست اگر دقت کنید واقعاً انسان به این قلب عقول حضرت امام (قدّس الله روحه الزکیة) می­رسد.

وَ لِسَانٍ قَئُولٍ

رهبر یک جامعه نیاز به یک زبان گویا دارد، اهل مجامله نیست. با صراحت مطالبش را مطرح می­کند. «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» (مائده/54)

در زمان گروگان­گیری لانه­ی جاسوسی وقتی هواپیمای نماینده­ی رئیس جمهور آمریکا حرکت می­کند، از داخل هواپیما به ایران پیام می­فرستد که برای مذاکره می­خواهد بیاید. در بین زمین و هوا به او می­گویند که برگردد. و آن پیام شدید حضرت امام صادر شد که ایشان فرمودند: بنده با نمایندگان دولت آمریکا مذاکره نخواهم کرد و احدی از دولت مردان ما هم حق مذاکره با نمایندگان دولت آمریکا را ندارد. با ذلت آنها برمی­گردند.

وقتی جریان سلمان رشدی مطرح می­شود یکی از سران سه قوه تعریف می­کردند که حاج احمد آقا به ما زنگ زدند که سریع بیاید بیت امام که خبری است. ما سریع رفتیم. سران دیگر قوا هم آنجا بودند. گفتند حضرت امام پیامی صادر نموده­اند و فرموده­اند که همین الآن باید این پیام را رادیو و تلویزیون بخواند. پیام این است که سلمان رشدی مرتد و کافر است و قتلش واجب است. ایشان گفتند: ما تحلیل کردیم که این از نظر عرف سیاسی درست نیست که رهبر یک کشور در مسئله­ای که مربوط به آن کشور نیست مداخله کند و در آن مسئله حکم اعدام هم بدهد. این در دنیا سر و صدا به پا می­کند. گفتند: وقت گرفتیم رفتیم خدمت حضرت امام. یکی از آقایان ضمن صحبت­هایشان کلمه­ای به حضرت امام فرمودند که آقا ممکن است در این قضیه دنیا به حرف شما نکنید و آبروی شما برود. ایشان گفتند: تا این حرف از دهان این آقا خارج شد، امام فرمودند: ساکت باشید؛ آبروی رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) رفته است، آبروی من به جا بماند؟ من آبرو نمی­خوانم. آن وقت در دنیا حرکتی را در مقابله با سلمان رشدی سازمان دهی کردند که عظیم­ترین پشتوانه را برای انقلاب اسلامی و برای تشیع در بین مسلمانان جهان به ارمغان آورد. آن نویسنده و تحلیل­گر سیاسی معروف فرانسوی گفت بعد از 1400 سال من امروز فهمیدم که استخوانهای، به تعبیر او، استخوانهای پوسیده­ی پیغمبر از زیر خروارها خاک بر دل میلیاردها مسلمان جهان حکومت می­کند.

مرحوم آقای بهشتی می­فرمودند: رفته بودیم خدمت حضرت امام. عرض کردیم: آقا نکته ضعفی، مشکلی از ما می­بینید خلاصه رو دربایستی نباشد و به ما بگویید. فرمودند: امام یک نگاه تندی به من کردند و فرمودند: اگر مشکلی داشته باشید بیرونتان می­کنم. چی خیال کردید؟ با کسی مجامله ندارد حضرت امام. من بیرونتان می­کنم.

جَنَانٍ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ صَئُولٍ

رهبریت یک جامعه قلبی باید داشته باشید که بر حق مستقیم، با استقامت و با صلابت باشید.

موضع­گیریهای امام را ببینید. هر جا تشخیص داد حق است، تا زمانی که تشخیص داد باید جنگ باشد با صلابت ایستاد. وقتی پذیرش قطعنامه شد آقای هاشمی رفسنجانی فرمودند که آقا اجازه بدهید آبروی شما محفوظ باشد، من این شکست را بپذیرم. امام فرمودند: نخیر؛ تمام مسئولیت با خود من هست. هر جا حق تشخیص بدهد آنجا می­ایستد، همه­ی تبعاتش را می­پذیرد و در مقابل حق خاضع است.

اینها سه خصوصیتی که امیرمؤمنان برای رهبریت جامعه برمی­شمارد که این سه خصوصیت را ما آشکارا در حضرت امام امت (قدس الله روحه الزکیة) و هماکنون در مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) می­بینیم.

لذا دوستان این فرهنگ را مخصوصاً به جوانهایی که ایام انقلاب را درک نکردند، آن ریزه­کاری­ها و ویژگیهای حرکت روحانیت را در مقابل دشمنان به خاطر ندارند منتقل نمایند. اینها برای جوانها باید درست گفته بشود. ...[2]



[1] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص340، حدیث 7780

[۲] این سخنان توسط حضرت استاد حاج شیخ جواد مروی (حفظه الله تعالی) در تاریخ سه شنبه ۱۳/۳/۱۳۷۶ه.ش در بحث کفایه ایراد گردیده است.

........ پیوست: ...........................

[۳] آلبوم تصاویر (کلیک کنید)

[۴] از ولادت تا رحلت (کلیک کنید)

شهید - شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

را به محضر حضرت ولی عصر (عج) و همه شیعیان آن حضرت تسلیت عرض می کنیم.

 در سوخته - شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

لطفا کلیک کنید:

 

توجه: لطفا نظرات ارزشمند خود را در همین قسمت درج بفرمایید.

شهید - دفاع مقدس - عید

عید زیر باران گلوله

شهید مهدی خوش سیرت

ساعت حدود 3 بامداد شب جمعه 12/1/64 پاسگاه شهید اسودی(ترابه) می­باشد که این مطالب را بر روی کاغذ می­آورم.

آری، ای برادران و خواهران و ای عزیزان که دوست دارید جبهه و مظلومیت فرزندان جبهه را بشناسید. پس دقت در مطالب زیر نمایید و خودتان قضاوت کنید.

من این جملات را موقعی می­نویسم که گلوله­های آتشین دشمن تمام نقاط پاسگاه ترابه را سوراخ می­کند و عزیزان شما در اتاق­های پاسگاه چاره­ای جز انتظار ندارند.

آری! انتظار اینکه گلوله در کجا فرود می­آید و چه کسی از این جمع به پرواز در می­آید. عجب صحنه­هایی است که قلم از نگارش و ترسیم آن عاجز است. به هر گوشه­ای که نگاه می­کنی، بچه­ها زانو بغل کردند و به همدیگر نگاه می­کنند. در یک اتاق دیگر مجروحین بر روی تخت افتاده­اند و منتظر سرنوشت هستند و درد و جراحت ناشی از مجروحیت به خود می­پیچند و ناله می­زنند و دشمن نیز از یک لحظه گلوله باران دست بردار نیست و الان حدود دو ساعت پی درپی پاسگاه را زیر ضربات سنگین گلوله­های توپ خود گرفته است. در یک سنگری گلوله فرود آمد و دو نفر را به هوا پرتاب کرد.

ای برادران و خواهران و دوستان عزیز اگر در صحرای  کربلا یاران حسین (ع) یکی یکی به خون خود غلتان شدند اینجا نیز در این ساعت از روز جلوه­ای از کربلا به وجود آمده است که برادران در انتظار شهادت خود هستند و چه مظلومیتی بالاتر از این که در عمق خاک دشمن در میان امواج انفجارهای گلوله­ها در یک محیط خونین و مقدس انسان فقط و فقط منتظر مرگ باشد.

اما یک چیزی است که در تاریکی شب همه را امید و قوت می­داد و تنها صدایی که از حلقوم این برادران مظلوم در میان غرش صدای انفجارها به گوش انسان می­رسد نام یا زهرا (س) و یا حسین و یا مهدی بود که آرامش وجود انسان را فرا می­گرفت.

نمی­دانم با این اوضاع آیا عمر اجازه می­دهد که جملاتم را به آخر برسانم؟ خدا می­داند. به هر حال تاریکی شب کم کم قصد دارد سیاهی شب خود را به سپیده بسپارد و سپیده روشنایی روزش را به عالمیان بنمایاند.

گلوله باران آخر ساعت 3 بامداد شروع شد و با همه غمی که بر پاسگاه حکم فرما بود ولی عید زیبایی برایمان بود. چرا که انسان را متوجه خدا می­گرداند.

خدایا خودت می­دانی که ما به جز تو یار و یاوری نداریم و اگر می­بینی که همه با ما دشمنند به خاطر این است که تکیه بر تو کردیم و نبردمان به خاطر اجرای حدود توست. پس ای خدای قادر تو ما را یار و یاور باش و یک لحظه ما را به خود وامگذار که با نصرت تو صددرصد پیروزیم.

بارها گفتیم و اینک نیز می­گوییم، اگر تمام دشمنان اسلام در این لحظه جمع گردند و همه گلوله­های آتشین خود را بر سر ما در پاسگاه ترابه فرو ریزند ما باز فریاد می­زنیم که ما پیروزیم چون بر حق هستیم و حق شکست ناپذیر است و همه می­دانیم نصرت و پیروزی از آن بندگان خداست و با چنین عقیده و ایمان رزمندگان مستقر در پاسگاه ترابه شب را در دومین روز بهار 1364 به صبح رسانیده­اند.

و خدایا! از تو عاجزانه می­خواهیم تو را به مظلومیت امام حسین (ع) به قلب­های ما اطمینان و آرامش عطا بفرما تا بتوانیم در این جهاد مقدس ثابت قدم و استوار و صابر باشیم و ما را بر دشمنان اسلام خصوصا دشمنان درونی پیروز بگردان.

بارالها! در این لحضاتی که مرگ را جلوی چشمم می­بینم، در این پاسگاه ترابه، تو را به حق مظلومیت علی (ع) قسم­ات می­دهم که تمامی گناهان مرا بیامرز، خانواده­ام و دوستان مرا هر کجا هستید از همه بلیات و لغزش­ها حفظ بگردان و امام امت انقلاب اسلامی را به حق پهلوی شکسته زهرا (س) طول عمر عطا فرموده و او را پیش امام زمان رو سفید بگردان.

خدایا! شهدای انقلاب و شهدای جنگ تحمیلی به ویژه شهدای مظلوم عملیات بدر و شهدایی که امشب در این پاسگاه ترابه به خون خود غلتیدند با شهدای کربلا  محشور گردان.

آمین یا رب العالمین.

مهدی خوش سیرت

2/1/1364

پاسگاه اسودی

......................................................................................................................

آن چه خواندید برگی است از یادداشت­های شهید مهدی خوش سیرت معاون فرماندهی لشکر قدس گیلان. ایشان در عملیات نصر 4 (فتح ماووت عراق) به تاریخ 6/4/1366 شربت شهادت نوشید.

 

عکس های دیگر در ادامه

ادامه نوشته

اخلاق - آیت الله مرعشی نجفی - خاطرات

 آیت الله مرعشی نجفی (ره)

حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی‌(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است، در گفت‌وگویی با مرکز خبر حوزه‌های علمیه، ناگفته‌های زیادی را از زندگی زاهدانه این عالم ربانی تشریح کرد.

نیکی به والدین، رمز موفقیت آیت الله مرعشی نجفی
آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان می‌فرمودند «وقتی مادرم مرا می‌فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت‌ها می‌دیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی‌آمد ایشان را بیدار کنم، همان‌طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می‌مالیدم تا ایشان بیدار می‌شد.
در این حال که بیدار می‌شد، برایم دعا می‌کرد و عاقبت‌بخیری می‌خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.

حتی یک بار هم به مادرم تندی نکرد
پدرم سعی می‌کرد تا جایی که می‌تواند کارهایش را خودش انجام دهد و با مادرم خیلی مهربان بود، به یاد ندارم حتی یکبار هم نسبت به او تندی کرده باشد.

ایشان در کارهای منزل به مادرم کمک می‌کرد و وقتی کسالتی برای او پیش می‌آمد، پدرم غذا درست می‌کرد و در داخل غذا هم چیزهای جدیدی می‌ریخت و می‌فرمود:« حکم خدا نیست که از آسمان آمده باشد که مثلا آبگوشت باید چنین باشد».یک چیزهایی اضافه می‌کرد، خیلی هم خوشمزه می‌شد.

بقیه مطالب را در ادامه مطالعه بفرمایید.

ادامه نوشته

استاد مروی - اخلاق - اخلاص – شیخ مرتضی انصاری (ره) – شیخ عباس قمی (ره)

 

اخلاص

 

به مناسبت بحث سؤال تَعَنُّتی[1] که در درس مطرح شد نکته­ای را عرض کنیم إن­شاالله برای همه­مان مفید باشد.

آن­چه در رابطه با اخلاص در روایات­مان به­طور فراوان تکرار شده این است که انسان اگر در راه علم مخلص باشد، یعنی واقعاً علم را با اخلاص بیاموز، این علمِ با اخلاص برای او مفید خواهد بود. لکن اگر این مسئله نباشد، یعنی انسان علم را به­خاطر ممارات، مجادله، فخر فروشی، افتخار کردن بر دیگران، مباحات کردن به دیگران، کوبیدن دیگران باشد نه تنها هیچ­گونه اثری ندارد بلکه تجربه­ی علماء بزرگ اثبات کرده که انسان پیشرفت علمی هم ندارد. یعنی پیشرفت علمی انسان هم دخیل در این است که این اصل را در اندوختن علم رعایت کند.

علماء بزرگ ما، اندیشمندان والای ما چه­قدر اخلاص داشتند؟! چه­قدر حقّ دیگران را رعایت می­کردند؟!

انسان شرح حال بزرگان را که مطالعه می­کند از برخی نکات مبهوت می­شود.

 

اخلاص شیخ مرتضی انصاری (ره)

صاحب جواهر در بستر مرض افتاده­اند. علماء بزرگ اطراف ایشان را گرفته­اند. همه منتظر­ند ایشان در لحظات آخر عمر به جای خودشان فردی را انتخاب کنند. تمام علماء جمع­اند. به صاحب جواهر می­گویند: بعد از شما مرجع چه کسی است؟ ایشان نگاهی به جمع می­کنند. می­فرمایند: تمام علماء حضور ندارند. می­گویند: نه آقا؛ تمامی علماء در محضر شریف­تان حضور دارند. مجدداً می­فرمایند: نه؛ تمام علماء نیستند. بار سوم می­فرمایند: حضرت آقا چه کسی در این جمع حضور ندارد که بفرستیم دنبال­شان؟ می­فرمایند: بروید آقای شیخ مرتضی را بیاورید. می­روند می­بینند مرحوم شیخ مرتضی انصاری در حرم مشغول گریه و دعا برای سلامتی صاحب جواهر است. ایشان را می­آورند به محضر صاحب جواهر. علماء بزرگ نجف جمع­اند. صاحب جواهر دست مرحوم شیخ را روی سینه می­گذارند و می­فرمایند: «الآن طاب لی الموت» (الآن دیگر مرگ برایم راحت است). بعد هم می­فرمایند: «هذا مرجعکم من بعدی» (مجتهد شما بعد از من ایشان است). بعد هم به شیخ وصیت می­کنند می­فرمایند: «قللّ من احتیاطاتک، فإنَّ الشریعة سهلةٌ سمهة.». ایشان رسماً مرحوم شیخ را به عنوان جانشین خودشان معرّفی می­کنند و 400 مجتهد مسلّم در آن­جا تأیید می­کنند اعلم بودن مرحوم شیخ را.

روزها می­گذرد می­بینند ایشان فتوا نمی­دهد. می­روند خدمت ایشان و عرض می­کنند: آقا چرا فتوا نمی­دهید؟ ایشان می­فرمایند: سال­ها قبل من با مرحوم سعیدُ العلماء مازندرانی مباحثه می­کردم. ایشان در مباحثه دقّتش از من بیشتر بود، ایشان اعلم از من هستند.

مرحوم شیخ انصاری نامه­ای به ایشان، که در آن زمان در مازندران بودند، می­نویسند که آقای سعیدُ العلماء بیایید نجف. مرحوم صاحب جواهر و علماء من را به عنوان مرجع انتخاب کرده­اند، لکن تشخیص من این است که شما اعلم هستید. بیایید نجف مرجعیّت شیعه را قبول کنید.

باز ببینید مرحوم سعیدُ العلماء چه می­نویسند در جواب نامه­ی مرحوم شیخ انصاری؟! ایشان می­نویسد درست است، در آن زمان دقّت نظر من بیشتر بود، لکن به علّت مراجعات مردم از کارهای علمی و دقّت علمی در مسائل بازمانده­ام، و شما در حوزه مشغول تحصیل و تدریس و تحقیق بوده­اید، شما الآن از من اعلم هستید.

ببینید؛ اگر اخلاص باشد انسان به این درجه می­رسد. بزرگترین مقام و موقعیّت­ها را ترک می­کنند با آن همه تأییدها و توجیه­ها فقط به این دلیل.

اگر در علم اخلاص باشد دیگر ممارات و فخر فروشی معنا ندارد، من از فلانی بهترم معنا ندارد، فلانی نمی­فهمد و من می­فهمم معنا ندارد. نه؛ با کمال صراحت می­آید واقعیّت را بیان می­کند.

 

اخلاص شیخ عبّاس قمی

مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی، این وجود پر برکتی که کتاب­های ایشان در زمینه­های مختلف بسیار بسیار مؤثّر و جالب هست، در مسجد گوهرشاد همین شهر مشهد، در ماه مبارک رمضان منبر می­رفتند.

در صده­های اخیر در استان خراسان دو تن از علماء و زُهّاد در خارج از مشهد زندگی می­کردند که مورد رجوع تمام علماء بودند. یعنی مجتهدین بزرگی مثل مرحوم آیت الله میلانی برای دیدن آن­ها می­رفتند. یکی مرحوم ملّا عبّاس تربتی بوده که در شهر تربت زندگی می­کرد و دیگری مرحوم حاج ملّا محمّد باقر مروی در نیشابور.

مرحوم حاج ملّا عبّاس تربتی برای استفاده از منبر مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی از تربت می­آیند مشهد.

روز سوم منبر، مسجد گوهرشاد پر از جمعیّت است. وقتی مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی می­روند بالای منبر ناگهان در بین جمعیّت چشم­شان می­افتد به مرحوم حاج ملّا عبّاس تربتی. همان­جا بالای منبر می­فرمایند: مردم! از من داناتری در مجلس است. من لازم نیست حرف بزنم، می­خواهید استفاده کنید از آقای حاج ملّا عبّاس تربتی استفاده کنید و از منبر پایین می­آید.

این اخلاص است. اگر انسان به این درجه برسد تشخیص حقّ را دارد با کمال صراحت. نه این­که برای نفس باشد. علم اگر به این درجه برسد ارزش دارد، والّا هیچ­گونه ثمره­ای ندارد.

در روایات­مان هم داریم که علم با مباحات، علم با فخر فروشی، علم به­خاطر تضییع حقّ دیگران، علم به­خاطر مطرح کردن خود، علم به­خاطر دوایی نفسانی، هیچ­گونه ارزش و فایده­ای ندارد.

 

نمونه­ای دیگر از اخلاص شیخ عبّاس قمی

حاج شیخ عبّاس قمی کتاب منازلُ الآخرة را می­نویسد.

در قم مسئله­گویی بوده به نام شیخ عبد الرّزّاق. ایشان در روزهای اوّل چاپ کتاب منازلُ الآخرة در صحن مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) از روی این کتاب برای مردم حدیث می­خوانده است.

پدر مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی مرید این آقا شیخ عبد الرّزّاق بوده و پای منبر ایشان می­رفته است. روزی که از منبر ایشان به خانه برمی­گردد می­بیند مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی نشسته­اند و دارند مطالعه می­کنند. پدر این وضعیّت را که می­بیند به تعبیر من از بچه­اش گله می­کند. می­گوید: از تو خیری ندیدم. ای کاش حداقل مثل همین آقا شیخ عبد الرّزّاق می­شدی و می­رفتی یک چیزی برای مردم می­خواندی تا مردم استفاده کنند.

مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی خطاب به پسر بزرگ­شان می­فرمایند: یک مرتبه نفس من گفت که بگویم: بابا، آن کتابی که شیخ عبد الرّزّاق می­خواند را من نوشته­ام. تا خواستم این مطلب را بگویم خودم را کنترل کردم. گفتم: عجب! کتاب را برای پدرت نوشته­ای یا برای خدا؟ هیچی نگو. این­جا جایی است که سکوت کنی. این­جا حرف­ها را به جان بخر و نگو، فخرفروشی نکن.

این است! علم یعنی اخلاص. آن وقت این آقایان با همین اخلاص به جایی می­رسند که کتاب مفاتیحُ الجنان­شان عِدل قرآن می­شود.

خیلی مهم است! به هر خانه­ای شما بروید در کنار قرآن مفاتیحُ الجنان هست. اخلاص است که انسان را به این­جاها می­رساند.

سؤال تعنّتی کردن یکی از مواردی است که نشان می­دهد انسان به درجه­ی اخلاص نرسیده. دیگری را آزمایش کنم، هوش کنم، جلوی مردم آبرویش را ببرم، بفهمند من می­دانم و او نمی­داند. خلاصه این­ها معانی­ای است که می­فهماند انسان در راه علم مخلص نیست. البته اخلاص در کارها بسیار مشکل است.

از ذات مقدّس حقّ می­خواهیم که به همه­ی ما توفیق اخلاص در همه­ی کارهایمان را بدهد.[2]

 

عکس های مرتبت در ادامه مطلب

 

[1] عن عنوان البصریّ، عن أبی عبد الله (علیه السلام): «سَل العلماء ما جَهِلتَ، و إیّاکَ أن تسألهم تعنُّتاً و تَجربَةً، و إیّاک أن تَعمَلَ برأیک شیئاً، وَ خُذِ الاحتیاطَ فی جمیع اُمورک ما تَجِدُ إلیه سَبِیلاً، وَ اهرَب مِنَ الفُتیا هَربَک من الأسَد، و لا تجعل رقبَتک عَتَبَةً للنّاس»

الوسائل 18: 127، الباب 12 من أبواب صفات القاضی، الحدیث 54.

[2] این مطالب توسّط حضرت استاد آیت الله حاج شیخ جواد مروی (حفظه الله تعالی) در تاریخ یکشنبه 5/8/1370ه.ش در بحث رسائل بیان گردیده است.

 

به سوال ذیل در قسمت نظرات پاسخ داده شده است

  • بهترين راه عقلي براي رسيدن به اخلاص و از بين بردن ريا چيست ؟
  • آيا اقدام به خدماتي كه براي خود انسان فوايدي دارد با اخلاص درعمل منافات دارد؟
ادامه نوشته

استاد مروی - اخلاق - زهد و بی توجهی به دنیا - داستان زندگی شیخ انصاری - رمز موفقیت -

رمز موفقیت

زهد

زهد و بی توجهی به دنیا

 

از فقیه­ی می­شود اطاعت کرد که مخالف با هوای نفسش باشد، مطیع امر مولایش باشد، تکالُب بر حُطام دنیا نداشته باشد، یعنی جیفه­ی دنیا پیش چشمش ارزشی نداشته باشد، دنیا محبوب او نباشد. از چنین عالمی می­شود حمایت کرد، از چنین عالمی می­شود تقلید کرد و از چنین عالمی می­شود ترویج کرد.

زندگانی تک تک علماء شیعه، که امروز نوشته­ها و کتاب­هایشان در دست ماست، را نگاه کنید، خواهید دید ...

لطفا ادامه­ی مطلب را هم مطالعه بفرمایید.

با نظرات ارزشمندتان راهنمایمان باشید.

 

به سوال ذیل در قسمت نظرات پاسخ داده شده است

  • رجعت چیست؟
  • حجت که زمین نباید از آن خالی باشد کیست؟
ادامه نوشته

شهادت امام حسن عسگری (ع) - زندگی نامه - سیره - حدیث

امام حسن عسگری علیه السلام

لطفا بر روی گزینه ی مورد نظر کلیک نمایید.

زندگی نامه          سیره          40 حدیث

پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) - امام حسن مجتبی (ع) - امام رضا (ع) - 48 ام - شهادت

لطفا برای دسترسی به اطلاعات هر بخش

بر روی همان گزینه کلیک بفرمایید.

قبر پیامبر اکرم (ص)

حضرت پيامبر اكرم  (محمّد صلئ الله عليه وآله)
 

زندگی نامه

سیره و سیما

چهل حدیث

امام حسن مجتبى(علیه السلام)

زندگی نامه

 سیره و سیما

چهل حدیث

امام رضا(علیه السلام)

زندگی نامه

سیره و سیما

چهل حدیث

 

اربعین - امام حسین (ع) - شهید میرزا محمد تقی امیرکبیر (ره) - خاطره - آیت الله اراکی (ره)

مرحوم آیت الله العظمی اراکی (ره) فرمودند:

"امیرکبیر را در خواب دیدم که دارای جایگاه رفیعی در برزخ است، از او علّت را جویا شدم و او گفت: "موقعی که در حمّام، رگ­هایم را بریدند، تشنگی بر من غلبه کرد و خواستم آب طلب کنم. ناگهان به خود گفتم: میرزا، دو تا رگ از تو بریده­اند، چرا بی­تابی می­کنی؟ چه کشید پسر فاطمه (س)؟ اشک در دیدگانم جمع شد، وقتی صورتم را بر خاک گذاشتند، امام حسین (ع) حاضر شده و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی، این هدیه­ی ما در برزخ تا در قیامت جبران کنیم. ...""

............ پاورقی: ......................................................

میرزا محمّد تقی، فرزند کربلایی محمّد قربان فراهانی در سال 1323 قمری در یکی از روستاهای اراک و در خانواده­ای محروم دیده به جهان گشود. در ابتدای دوران سلطنت ناصرالدین شاه به صدارت عظمی رسید. او تحوّلات بزرگی را در ایران به وجود آورد. (تأسیس دانشگاه دارالفنون، چاپ روزنامه، ساماندهی ارتش، حذف عناوین و القاب نور چشمی­ها و قطع مواجب و دست­اندازی­های عناصر پرنفوذ از بیت المال، مبارزه با خرافات و بدعت­ها و از همه مهم­تر مبارزه­ی جدی با عوامل استعمار انگلیس و کشورهای اروپایی) از جمله اقدامات مهم امیرکبیر محاکمه و اعدام علی محمّد باب رئیس فرقه­ی ضالّه­ی بهائیت و مبارزه­ی جدّی با این فرقه­ی انحرافی بود.

استاد مروی - برنامه ی حضرت استاد حاج شیخ جواد مروی در اندونزی و مالزی - تیرماه 89

برنامه ی حضرت استاد حاج شیخ جواد مروی در اندونزی و مالزی - تیرماه 89

۵شنبه ۱۷تیر - ساعت ۱۷.......... ورود به اندونزی (شهر جاکارتا)

جمعه ۱۸تیر - صبح .................. دیدار با تعدادی از علماء و شرکت در نماز جمعه

جمعه ۱۸تیر - ساعت ۱۶ .......... ایراد سخنرانی در مراسم عید مبعث

شنبه ۱۹تیر - ساعت ۸ ............ عزیمت به طرف پکالونگا (جاوه مرکزی)

شنبه ۱۹تیر - ساعت ۱۵ .......... دیدار از حوزه علمیه الهادی (ع) و ایراد سخنرانی

۱شنبه ۲۰تیر - ساعت ۸ .......... مراجعت به جاکارتا

۱شنبه ۲۰تیر - ساعت ۱۵ ........ عزیمت به طرف استان آچه

۲شنبه ۲۱تیر - ساعت ۱۰ ........ ایراد سخنرانی در سمینار فلسفه تطبیق شریعت اسلامی

۲شنبه ۲۱تیر - ساعت ۱۶ ........ زیارت مقبره شیعه کوالا

۳شنبه ۲۲تیر - ساعت ۹ .......... دیدار با مراکز و علماء آچه

۳شنبه ۲۲تیر - ساعت ۱۵ ........ مراجعت به جاکارتا

۴شنبه ۲۳تیر - ساعت ۱۰ ........ دیدار از مراکز فرهنگی جاکارتا

۴شنبه ۲۳تیر - ساعت ۱۷ ........ دیدار از موسسه الصدیقه

۵شنبه ۲۴تیر - ساعت ۹ .......... ایراد سخنرانی در اجلاس فارغ التحصیلان

۵شنبه ۲۴تیر - ساعت ۱۵ ........ ادامه مباحث اجلاس

جمعه ۲۵تیر - ساعت ۹ ............ ادامه مباحث اجلاس

جمعه ۲۵تیر - ساعت ۱۵ .......... ادامه مباحث اجلاس

شنبه ۲۶تیر - ساعت ۸ ............ عزیمت به جزیره لومبوک

شنبه ۲۶تیر - ساعت ۱۸ .......... ایراد سخنرانی در مراسم میلاد امام سجاد (ع)

۱شنبه ۲۷تیر - ساعت ۸ .......... مراجعت به جاکارتا

۱شنبه ۲۷تیر - ساعت ۸ .......... مسافرت به کشور مالزی

برنامه های حضرت استاد در مالزی متعاقبا اعلام خواهد شد.

استاد مروی - گزارشی اجمالی از سفر تبلیغی حضرت استاد مروی (حفظه الله تعالی) به اندونزی

گزارشی اجمالی از سفر تبلیغی حضرت استاد به اندونزی

۴شنبه ۱۲/۳/۱۳۸۹ تا  یکشنبه ۱۶/۳/۱۳۸۹

زمان و ساعت مکان برنامه
۴شنبه-۵۰/۲۲ فرودگاه بین المللی جاکارتا استقبال و انتقال به محل اقامتICC
۵شنبه-ساعت۱۳ کالج اسلامی جاکارتا سخنرانی
۵شنبه-ساعت۱۸

ICC

سخنرانی برای شیعیان جاکارتا
۵شنبه-ساعت۲۰ سفارت(Residance) دیدار با ایرانیان
جمعه-ساعت۹ کالج اسلامی جاکارتا دیدار با انجمن ام الزهراء(س)
جمعه-ساعت۱۴ کالج مدینه العلم دیدار با طلاب
شنبه-۱۰/۶ فرودگاه حرکت به طرف شهر ماکاسار
شنبه-ساعت۱۰ دانشگاه ماکاسار سخنرانی:تفکرسیاسی امام خمینی(ره)
شنبه-عصر فرودگاه حرکت به طرف شهر سورابایا
شنبه-شب هتل استراحت
یکشنبه-صبح سفر زمینی

حرکت به بانگیل

یکشنبه-صبح مدرسه علمیه امام صادق(ع) بانگیل

سخنرانی در جمع طلاب

امام خمینی (ره) - 14 خرداد - ارتحال حضرت امام - خاطراتی از زندگی حضرت امام خمینی (ره)

او یک امام بود

روزگار می­چرخد اما نه همیشه یک­جور. بعضی­ها را گردش روزگار آن­قدر می­تکاند که سرگیجه می­گیرند، بعضی هم روزگار را می­تکانند تا سرگیجه­ی مردم برطرف شود. بعضی می­آیند و می­روند اما بعضی می­مانند برای همیشه. از مردی خواهیم گفت و خواهید خواند که روزگار بعید است مثل او را دوباره ببیند، بس که نگاه و اشاره­اش به آن بالا بود. او یک امام بود و امام بودن را به همه­ی رهبران ریز و درشت دنیا آموخت. به هر حال مرد بزرگ همیشه و همه­جا بزرگ است و مرد بزرگ ما، امام ما، این­گونه بود.

(ذکر نکته هایی از زندگانی حضرت امام (ره) در ادمه مطلب)

ادامه نوشته

استاد مروی - گزارش سفر مالزی

گزارش سفر مالزی

اقبال نخبگان به مکتب اهل البیت (علیهم السلام)[۱]

ادامه نوشته

میلاد حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) - زیارت امام رضا (علیه السلام) - عکس حرم

توصیه‌ای از آیة الله بهجت (ره) در باب

زیارت امام رضا (علیه السلام)

 
 

زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا (علیه السلام) اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:
أأدخل یا حجة الله؟
(ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟)

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت (علیه السلام) به شما اجازه داده است. ... (ادامه ی مطلب در ادامه مطلب)
 
 
 

جواب سوالات ذیل را در قسمت نظرات همین پست مطالعه بفرمایید: ........................

۱- می شه منو کمک کنین؟ خدا داره ذوق عبادت رو ازم می گیره. خودم می دونم برای چیه اما اراده ندارم. کمکم کنین. خودمم خیلی ناراحتم اصلا حوصله هیچ کار رو ندارم. کمک می خوام اول از خدا بعد از شما ... خواهش می کنم. (سوال کننده: زهرا)

۲- علاقمند هستم كه از كرامات حضرت امام رضا (عليه السلام) استفاده كنم. لطفا راهنمایی بفرمایید. (سوال کننده: زائر آقا)

۳- چرا امام رضا (علیه السلام) از رئوفيتشان كمتر استفاده مي كنند؟ (سوال کننده: عبداللهی)

۴- نمی دونم چرا حالات معنويم زود از بين ميره و دوام نداره چه کار كنم تا این حالات استمرار داشته باشه؟ (سوال کننده: زن روز)

۵- چرا مادر پيامبر (ص) ايشان را به دايه داد و 5 سال دوري آن را تحمل كرد ... آيا مشكلي ايشون داشت و چرا بعد 5 سال دوباره ايشون را برگرداند ؟  (سوال کننده: الناز)

ادامه نوشته

استاد مروی - نیمه شعبان - تولد حضرت مهدی (عج) - راه حل کم توجهی ما به حضرت حجت (عج)

آیا شما هم به حضرت حجت (عج) کم توجه هستید؟

نکاتی برای توجه بیشتر به حضرت حجت (عج)

ادامه مطالب را مطالعه بفرمایید

ادامه نوشته

استاد مروی - امام سجاد (علیه السلام) - دعا ابزار جذب مخالفین به مکتب اهل‌البیت (علیهم السلام)

 

صحیفه ی سجادیه ذبور آل محمد (علیهم السلام)

 

دعا

ابزار جذب مخالفین به مکتب اهل‌البیت(علیهم السلام)

 

 

... از نکاتی که یک مقداری احساس می‌شود از آن دور افتاده‌ایم مسأله‌ی حقیقت دعا در کلام معصومین (علیهم السلام) و ارتباط ما با این مسأله است.

از عمده واقعیّت‌های مکتب تشیّع که در هیچ مذهب دیگری از مذاهب اسلامی این واقعیّت با این حلاوت و شیرینی پیدا نمی‌شود مسأله‌ی دعاست. من اعتقادم این است که اگر همین مسأله را بتوانیم درست برای مخالفین‌مان تبیین کنیم یکی از ابزار مهم جذب آن‌ها به مکتب اهلُ‌البیت (علیهم السلام) خواهد بود.

ادامه در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

استاد مروی - امام سجاد (علیه السلام)

امام سجّاد (علیه‌السلام) 

ادامه نوشته

استاد مروی - حضرت زینب (سلام الله علیها) نماد صبر و قدرت

حضرت زینب (سلام الله علیها)

 

نماد صبر و قدرت

ادامه نوشته

استاد مروی - گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) و تشیع نیوز از سفر حضرت آیت الله مروی

  

گزارش

خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)

از سفر حضرت آیت الله شیخ جواد مروی (حفظه الله تعالی) به تایلند

ادامه نوشته

استاد مروی - زندگی نامه استاد معظم حضرت آیت الله حاج شیخ جواد مروی (حفظه الله تعالی)

 

زندگی نامه

استاد معظم حضرت آیت الله حاج شیخ جواد مروی (حفظه الله تعالی)

 

ادامه نوشته