صحیفه ی سجادیه ذبور آل محمد (علیهم السلام)

 

دعا

ابزار جذب مخالفین به مکتب اهل‌البیت(علیهم السلام)[1]

 

 

... از نکاتی که یک مقداری احساس می‌شود از آن دور افتاده‌ایم مسأله‌ی حقیقت دعا در کلام معصومین (علیهم السلام) و ارتباط ما با این مسأله است.

از عمده واقعیّت‌های مکتب تشیّع که در هیچ مذهب دیگری از مذاهب اسلامی این واقعیّت با این حلاوت و شیرینی پیدا نمی‌شود مسأله‌ی دعاست. من اعتقادم این است که اگر همین مسأله را بتوانیم درست برای مخالفین‌مان تبیین کنیم یکی از ابزار مهم جذب آن‌ها به مکتب اهلُ‌البیت (علیهم السلام) خواهد بود.

 

دو نمونه

نمونه‌های زیادی دارم من فقط به دو نمونه اشاره می‌کنم.

 

نمونه اول

شیخ جوهر طنطاوی، صاحب تفسیر معروف طنطاوی، از علماء بزرگ مصری است. در اواخر عمرش با صحیفه‌ی سجّادیِه آشنا می شود. وقتی با این کتاب آشنا شد نامه‌ای نوشت به بعضی از علماء که آن نامه‌اش جدّاً خواندنی است. قسمتی از آن نامه این است او می‌گوید:

«و من الشقا انا الی الآن لم نقف علی هذا الاثر القیم الخالد من مواریث النبوه و اهل البیت و انی کلما تاملتها رایتها فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق»

(این از بدبختی من بوده که تا امروز به این اثر جاودانه‌ای که از زبان اهل‌بیت نبوّت صادر شده است توجّه نکردم، و هر چی من در این کتاب دقّت می‌کنم بالاتر از کلام مخلوق و پایین‌تر از کلام خالق است.)

دعای عرفه، دعای کمیل، دعای ندبه، مناجات شعبانیّه و ... این‌ها یک حقایقی است که اگر ما بتوانیم خودمان با آن‌ها محشور باشیم و لذّت‌های این ادعیه را درک کنیم و سپس به دیگران هم منتقل کنیم فکر می‌کنم دیگر راجع به حقّانیّت مکتب اهل‌بیت (علیهم اسلام) نیازی به استدلال نداشته باشیم.

 

نمونه دوم

حجّاج ایرانی را در عربستان کشتند، حکومت عربستان بلافاصله عصر آن روز با یک نویسنده‌ی معروف در جهان عرب، مشاور حقوقی حُسنی مبارک، دکتر عَدِّ مِرداش العُقیری تماس می‌گیرند می‌گویند سریع به عربستان بیا که اگر ایران از این جریان به مجامع بین المللی شکایت کرد شما به عنوان مشاور حقوقی ملک فهد بتوانی از نظر حقوقی این کشتار را توجیه کنی و این قضیه را قانونی جلوه دهی.

این قضیه را من از خود ایشان شنیدم و برای شما نقل می‌کنم.

دکتر عَدِّ مِرداش العقیری می‌گوید من روز قبل از عرفه آمدم عربستان. مُحرِم شدم و آمدم عرفات. در خیمه‌های روئسای وهّابیّت مستقر شدیم و برای من هم توجیه کرده بودند که این‌ ایرانی‌ها مشرک‌اند، مرتداند، می‌خواسته‌اند خانه‌ی خدا را خراب کنند ما هم زدیم کشتیم‌شان. حالا شما جریان حقوقی‌اش را در دنیا یک جوری درست کن.

ایشان می‌گوید عصر عرفه که شد من به دو سه نفر از همراهی‌هایم که از حکومت سعودی بودند گفتم که من را ببرید طرف چادر ایرانی‌ها ببینم چه‌کار می‌کنند؟ من آمدم وارد آن محوطه شدم - خدا إنشاءالله قسمت کند همه‌ را که واقعاً یُدرک و لایوصف است، عشق تمام حج است، همه‌ی زیارت حضرت رسول و ائمه (علیهم السلام) یک طرف عصر عرفه هم یک طرف؛ جدّاً یک حالتی است من گاهی عرض می‌کنم که اگر به من بگویند از اوّل سال سینه خیز برو تا بتوانی بعد از هشت ماه عصر عرفه را در عرفات درک کنی جدّاً این کار را می‌کنم. یک چیزی است که آدم نمی‌تواند بگوید یعنی چی؛ نمی‌تواند بگوید چه حالتی است آن‌جا. آن وقت تنها جایی‌ است که آدم قطع دارد طبق روایت متواتر حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه الشریف آن‌جاست - ایشان می‌گفت که من آمدم طرف چادرهای ایرانی‌ها. گفت دیدم صدای ضجّه و گریه بلند است، دیدم یک دعایی می‌خوانند؛ میخ‌کوب شدم. کنار یک از چادرها نشستم. چه می‌خواندند؟ دعای عرفه‌ی امام حسین (علیه السلام)، با آن مضامین بلندش. دعایی که حضرت امام حسین (علیه السلام) با آن با خدا راز و نیاز می‌کرد.

هر چی اطرافی‌ها گفتند برویم گفتم نه، این دعا باید تمام بشود.

بعد می‌گوید با خودم گفتم: این‌ها مشرک‌اند؟ این‌ها که این‌ حقائق بلند را دارند که من در طول عمرم  نشنیده‌ام.

ایشان برمی‌گردد مصر، تحقیقاتی نسبت به تشیّع می‌کند و شیعه می‌شود. چند کتاب از ایشان تا الآن منتشر شده و در یکی از کتابهایش هم مفصّل توضیح می‌دهد که چطور شیعه شده است. از حقوقدان‌های درجه یک جهان عرب است که پطرُس غالی از او دعوت کرده بود به عنوان مشاور حقوقی سازمان ملل برود سازمان ملل.

 

ما اگر بتوانیم در منبرها و صحبت‌هایمان برای مردم و خودمان و برای دیگران این حقائق را مطرح کنیم اصلاً نمی‌خواهد استدلال کنیم به این مکتب. برای یک انسان مسلمانی که فطرتاً توجّه به مبدأ دارد، انسان مسلمانی که با این حرف‌ها آشناست یک فراز از این دعای عرفه را برایش بخوانید.

 

چند سال قبل در سفر عمره یک شب جمعه مُحرِم شدیم آمدیم عمره؛ یک جمعی بودیم یکی دو تا از مدّاح های خوب مشهد که صدا‌شان هم خیلی خوب بود با ما بودند. گفتند فلانی چه‌کار کنیم تو مسعا؟ چه بخوانیم؟ با خدا چی بگوییم؟ گفتم از من می شنوید دعای کمیل را شروع کنید. این‌ها بلند بلند شروع کردند دعای کمیل خواندن. آقا یک مرتبه دیدم هفت هشت نفر جوان مصری دور ما جمع شدند. مداح دعای کمیل را می‌خواند؛ جمع ایرانی‌ها هم یک حالی داشتند. من نگاه می‌کردم این‌ها نمی‌توانستند خودشان را کنترل کنند. سعی تمام شد کمی نشستیم. آن جوان‌های مصری خطاب به آن مداح گفتند چه بود می‌خواندی؟ او عربی بلد نبود، اشاره کرد آقا از ایشان بپرسید. این‌ها دست من را محکم در دست خود گرفته بودند و می‌گفتند این چه بود شما می‌خواندید؟ گفتم این دعا و مناجاتی است که مولای متّقیان امیرمؤمنان علی (علیه الصلاة و السلام) این مناجات را با خدا داشته‌اند. آن وقت این‌ها با ما آمدند. تقصیر کردیم. گفتند باز دارید چه ‌کار می‌کنید؟ طواف نساء را برای‌شان توضیح دادیم که در مذهب ما این است و تا زمان پیغمبر هم بوده به این شکل این را خلفاء تحریم کردند. با ما آمدند هتل. با ما رفیق شدند. سه چهار جلسه با این‌ها بحث و صحبت و مباحثه و به خیلی جاهای نزدیکی این‌ها را رساندیم فقط با دعا.

و از نکاتی که آدم احساس می‌کند این است که در صحبت‌هایمان برای مردم خودمان کمتر به این حقائق اشاره می‌کنیم چه برسد برای دیگران.

ماه رمضان نزدیک است اوّلاً برای خودمان حقیقت دعا و تأثیر آن را بشناسیم و ثانیاً توجّه دیگران را به این حقایق بلند عرفانی‌ای که در مکتب تشیّع است جلب کنیم.

إنشاءالله امیدواریم که عیدی همه‌ی ما رضایت حضرت حجّت از ما و قبول کردن ما به عنوان یک سرباز در اردوگاهش باشد و خداوند توطئه‌هایی را که بر علیه نظام و انقلاب به دست دشمن در حال تکوین است در نطفه خفه کند؛ مکر آن‌ها را به خودشان برگرداند و این نظام و انقلاب و امّت و رهبری را محفوظ نگه بدارد.

و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین.



[1]  این سخنان در پایان درس کفایه الاصول جلد اول جلسه‌ی 37 ایراد گردیده است.