استاد مروی - اعتقادی- مهدویت- مهدی در قرآن و صحیحین- پاسخ به شبهات دکتر قرضاوی 4
تصریح به مهدی منتظر در قرآن و صحیحین
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمينو صلّي الله علي سيّدنا و نبيّنا حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا
أبي القاسم المصطفي محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم و علي أهل بيته الطّيّبين الطّاهرين
صلاةً ترقمُ عُنوفَ الجاهلين الّلهمّ وفّقنا للعلم و العمل به
... خوب روز چهارشنبه است و طبق همان سیرهی دو سه هفتهی گذشته ما برخی از مطالب آقای قرضاوی را پاسخ میدهیم.
به مناسبت به اینجا رسیدیم که، عرض کردیم در روزنامهی «المدینة»ی 18 اکتبر 2008 میلادی یک نویسندهای به نام «لطفی عبد اللطیف» مقالهای منتسب میکند به آقای قرضاوی. توضیح دادم جلسهی قبل سه چهار شبههی مهم در این مقاله بود که این شبهات را فی الجمله نقد میکنیم.
شبههی اوّل
شبههی اوّلی که در کلمات قرضاوی بود این بود که:
«قضیّةُ المهدی المنتظَر لاأصل لها في القرآن الکریم و لم یتحدّث عنه القرآنُ لابالعبارة لابالإشارة.».
[بحث مهدی منتَظَر هیچ اصلی در قرآن ندارد، قرآن نه به عبارت و نه به اشاره به این مسأله نپرداخته است.]
جواب از شبههی اوّل
قطع میدانم آقای قرضاوی خودشان تحقیق نکردهاند و به تفاسیر معتبر در نزد اهلسنّت مراجعه نداشتهاند و الّا هیچ وقت این حرف را نمیزدند.
3 نمونه از آیات مهدی
من سه نمونه را اشاره میکنم خودتان بیشتر مطالعه میکنید:
۱- سورهی بقره آیهی 114:( لَهُم فِی الدُّنیَا خِزیٌ وَ لَهُم فِی الأَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ)
تفسیر طبری، جزء اوّل، صفحهی 399: «باسناده عن سُدَی في قوله تعالی: (لَهُم فِی الدُّنیَا خِزیٌ) امّا خزیُهُم فی الدنیا إذا قام المهدی و فُتِحَت القستنطنیّة قَتَلهُم فذلک الخِزی.»
خوب تفسیر طبری را باید دید جایگاهش در نزد آقای قرضاوی چیست؟ در نزد دیگر آقایان که تفسیر طبری مثل تاریخش کمال اعتبار را دارد.
۲- «شواهدُ التنزیلِ» حافظ حاکم حسکانی؛ باید در جای خودش کلمات بزرگان اهلسنّت را نسبت به ایشان آورد. در جلد اوّل «شواهدُ التنزیل» صفحهی 198 حدیث 209 ام: «اخبرنا ابوالعبّاس الفَرقانی باسناده عن سعد بن حُذیفة عن ابیه حُذیفة بن یمان قال دخلتُ علی النبیّ ذاک یومٍ و قد نُزِلَت علیه هذه الآیة: «فاولائک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدّیقین و الشهداء و الصالحین و حَسُن اولائک رفیقا» حافظ حسکانی مسند نقل میکند «و أقرَئَنیها» پیغمبر آیه را برای من قرائت کردند. « و قلت یا نبیّ الله فداک ابی و امّی مَن هؤلاء؟» بعد روایت مفصّل است پیغمبر فرمودند: «یا حُذِیفة انا مِن النبیین الذین انعم الله علیهم. انا اوّلهم في النبوّة و آخرهم في البعث و من الصدّیقین علیُ بن ابیطالبٍ علیه السلام فلمّا بعثنی الله عزّ و جلّ برسالته کان اوّل مَن صدّق بی و مِن الصالحین الحسنُ و الحسین تا به اینجا میرسد و حَسُنَ أولائک رفیقا المهدیُّ في زماننا.»
۳- سورهی زخرف آیهی 61 ذیل آیه تفاسیر اهلسنّت مراجعه کنید: (وَ إِنَّهُ لَعِلمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُستَقِیم) از بزرگان مفسّرین اهلسنّت نقل میکنند که از مُقاتِل بن سلیمان و جمعی از مفسّرین «(وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُستَقِیم) هو المهدی یکونُ في آخِرِ الزمان و بعدَ خروجه تکون أماراةُ الساعةِ و قیامُها» جالب این است که ابن حجر در «الصواعق المُحرقة» صفحهی 162 حرف مُقاتل بن سلیمان را نقل میکند که این آیه راجع به حضرت مهدی نازل شده است بعد اضافه میکند «و ستأتی الاحادیثُ المصرّحة بأنَّهُ مِن اهل بیت النبیّ و حینئذٍ و في الآیة دلالةٌ علی البرکة في نسل فاطمة و علی رضی الله عنهما و أنَّ الله لیُخرجُ منهما طیِبا و أن یجعلَ نسلهما مفاتیح الحکمة و معادن الصدق و سرُّ ذلک أنّه اعاذها و زریّتها من الشیطان الرجیم و قد ظهر برکةُ دعائِهِ في نسلهما فکان منهما من مضی و من یأتی و لو لم یکن في الآتین الا الامامُ المهدی لکفی.»
آیات مختلف را خودتان مراجعه بکنید با صراحت در ذیل آیات مختلف مفسّرین بزرگ اهلسنّت آیات مختلفی را از قرآن تفسیر به حضرت مهدی کردهاند.
پس اینکه آقای قرضاوی بگوید: «نه بالعبارة نه بالاشارة هیچ آیهای از آیات قرآن مربوط به حضرت مهدی نیست.» مفسّرین بزرگ اهلسنّت ناقض این کلام قرضاوی هستند، از پیغمبر روایاتی را نقل میکنند، تفسیر خودشان هست که یک سری از آیات تفسیر شده به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف.
بیش از این دیگر خودتان مراجعه میکنید.
شبههی دوّم
شبههی دوّمی که آقای قرضاوی در اینجا مطرح کرده بود و جلسهی قبل توضیح دادیم: «خلوُّ الصحیحین من احادیث المهدی.» گفته صحیح مسلم و صحیح بخاری از احادیث مهدی خالی است. لاتصریحاً و لاتلویحاً در صحیحین از احادیث مهدی نیامده است. لذا خوب صحیحین که اصح کتب بعدَ کتابِ الله به نظر آنها هست وقتی راجع به حضرت مهدی نه تصریحاً نه تلویحاً چیزی نیاورده خوب نمیتواند انسان به عنوان یک عقیده به این مطلب معتقد بشود.
جواب از شبههی دوّم
اینجا بحثهای مفصّلی است به دو نکته من اشاره میکنم:
نکتهی اوّل:
در جلسهای گفتیم که دست تحریف در کتب اهلسنّت بیداد میکند. من میخواهم ادّعای بزرگی داشته باشم و آن اینکه اینجا ما قرائنی داریم حتّی در صحیحین که دو کتاب مسلّم صحیح بعدَ کتابِ الله عند اهلالسنّة دچار تحریف شده است.
یک نمونه از تحریفات صحیحین
همینجا من یک نمونه را عرض میکنم:
روایتی داریم، بیش از 50 منبع از منابع اهلسنّت این روایت را از پیغمبر نقل کردهاند. حضرت فرموده است: «المهدیُّ حقٌّ و هو من ولد فاطمة.» حالا دقّت کنید. چهار نفر از بزرگان اهلسنّت که نسبت خطا ممکن نیست بر این چهار نفر، این چهار نفر این حدیث را میآورند ادّعا میکنند حدیث در صحیح مسلم است. محال است این چهار نفر، اگر کسی اینها را بشناسد، محال عادی است این چهار نفر اشتباه کرده باشند و حدیث را در صحیح مسلم ندیده منتسب به کتاب نمایند.
1- «ابن حجر هیتمی»
ابن حجر هیتمی جایگاهش چیه آقای قرضاوی؟ دقّت نظر ابن حجر چه جور است؟ در «الصواعق المُحرقة»، باب یازدهم، فصل اوّل، صفحهی 163 این حدیث را میآورد میگوید: «و قد اخرجه مسلم.». حدیثِ «المهدیُّ حقٌّ و هو من ولد فاطمة.» در صحیح مسلم آمده است.
2- «متّقی هندی»
«متّقی هندی» صاحب کتاب کنزُ العمّال در جزء 14 ام صفحهی 264 حدیث را می آورد میگوید: «اخرجه مسلم.». مسلم این حدیث را آورده است.
3- «شیخ محمّد بن علی الصَبّان»
«شیخ محمّد بن علی الصَبّان» در اِسعافُ الراغبین صفحهی 145 میگوید: «اخرجه مسلم.». حدیث را میآورد میگوید در صحیح مسلم است.
4- «شیخ حسن عدوی حمزاوی مالکی»
«شیخ حسن عدوی حمزاوی مالکی» در مشارق الانوار صفحهی 112: «و اخرج مسلم.». مسلم این حدیث را آورده است.
در چاپهای کنونی صحیح مسلم هر چی نگاه میکنیم حدیث در صحیح مسلم نیست.
و چرا بعضی از چاپهای قدیمی صحیح مسلم که در کتابخانهی مدینه هست به احدی اجازه نمیدهند از آنها میکرو فیلم تهیه کند؟ شما میفرمایید حدیث در صحیحین نیامده؟ این چهار نفر عالم بزرگ اهلسنّت از قول پبامبر اکرم حدیث «المهدیُّ حقٌّ و هو من ولد فاطمة» را نقل میکنند و میگویند: «و قد اخرجه مسلم.».
سؤال ما از آقای قرضاوی
آیا میشود این چهار نفر را تکذیب کرد؟
و آیا احنمال قوی نمیدهید که در نسخهای از صحیح مسلم این حدیث بوده است و آقایان دیدهاند؟
نکتهی دوّم:
امّا اینکه میگویید بالاشارة هم در احادیث صحیحین بحث حضرت مهدی نیامده من نوشتهام «فحدّث عنه و لا حرج» ببینید. موارد مختلف است. چهقدر بیانصافی است از یک محقّق؟ ما روایات مهمّی در صحیحین داریم که به اتّفاق شارحین بخاری و مسلم این روایات اشاره به حضرت مهدی است.
از جمله حدیث ابوهریرة در صحیح بخاری، جزء چهارم، صفحهی 205 باب نزول عیسی از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند: «کیف انتم اذا نُزل بن مریم فیکم و امامکم منکم.». شروح بخاری را ببینید، فتحُ الباری را ببینید، فیضُ الباری را ببینید، ارشادُ الساری را ببیند، کتب دیگر شرح صحیح بخاری را ببینید، شرّاح بزرگ بخاری تصریح میکنند این «و امامکم منکم» مقصود حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است.
و بعد توضیح میدهند چرا عیسی مأموم است و حضرت حجّت امام است؟ اوّلاً فضیلت بزرگی برای حضرت مهدی میشمارند بعد میگویند اگر عیسی امام باشد توهّم این برای مسیحیها پیش میآید که عیسی آمده ناسخ دین پیغمبر خاتم بشود. لذا او میآید مأموم حضرت مهدی قرار میگیرد و نه امام. شما میگویید بالاشارة در صحیحین هیچ اشارهای به روایات حضرت مهدی نشده جز روایت «یحُثُ المالَ حثّا»؟ ذیل احادیث خروج دجّال صحیحین را مراجعه کنید، ذیل احادیث نزول عیسی، خسفُ البَیداء، اینگونه احادیث را ببینید، ببینید بسیاری از شارحین بخاری، محقّقین درجه یک علماء شما تصریح میکنند که این روایات اشاره به مهدی است یا تصریح نمیکنند؟
قرضاوی تحت تأثیر شخص دیگر قرار گرفته است!!!
در اینجا قبل از اینکه به آن نکتهی سوّم ایشان بپردازیم من بگویم که آقای قرضاوی مطمئن هستم خودش در این ضمینه مطالعه نکرده است و متأسفم چرا این کار را نکرده. تحت تأثیر شخص دیگر قرار گرفته است. شخصیتی در قطر بود که فوت کرد به نام «شیخ عبدالله بن زید آل محمود» رئیس محاکم شرعیّهی قطر. قرضاوی در کتاب «في وداع الاعلام» پس از فوت این عالم راجع به او چنین مینویسد: «الشیخ عبدالله بن زید المحمود علّامةُ قطر بعد میگوید و اخیراً بعد مرضٍ طال علی الشیخ ارجوا أن یکون طهوراً و کفّارةً لجمیع سیّئاته و زیادةً في حسناته و رفعةً لدرجاته رحل عن دنیانا علّامةُ قطر و قاضی قضاتها و فقیهها الاکبر و خطیب مسجدها الاعظم و اوّلُ رئیسٍ لمحاکمه الشرعیّة و شئونها الدینیّة»
خوب تعریف میکند. بعد میگوید من بیش از 36 سال است با این علّامهی قطر آشنا هستم، رفیق هستیم، رفت و آمد داریم.
بعد خصائص او را میشمارد. یکی از خصائصی که برای این رئیس محاکم شرعیّهی قطر و دوست خودش میشمارد «النزعةُ التجدیدیّة» میگوید آدم روشنفکری است. بعد علامت روشنفکریش را چی میداند؟ برخی از فتاوای فقهیش را ذکر میکند و بعد میگوید از جمله علامات روشنفکری این شیخ «و منه ماکتبه عن المهدی المنتظَر نوشتهای که از مهدی منتظَر داشت فقد اَعلَن أنَّ عقیدة المهدی لیست من عقائد اهل السنّة و لم یکن المؤلفون الاقدمون یذکرونها في کتب التوحید و إنّما فعل ذلک المتأخّرون و أنّ الاحادیث التی جائت فیها لیست من الصحّة بحیث تکون عقیدةً بل هی احادیث ضعیفة واهمة و هو ما ذهب الیه العلّامة ابنُ خلدون قدیماً» میگوید از مسائل روشنفکری این شیخ عبدالله بن زید آل محمود این است که منکر حضرت مهدی است میگوید احادیث مهدی ضعیف است و چنین و چنان.
بعد در پایان میگوید من با این شیخ در بعضی از مطالب اختلاف دارم. از جمله اختلافاتی که آقای قرضاوی با این شیخ در بعضی از مطالب ذکر میکند یکی دو تا مسألهی فقهی است، میگوید: «و اشهدُ لقد کان بینی و بینه صلةٌ وثیقة و مودّةٌ و محبّة برغمٍ انّی قد اختلفتُ معه في احیان قلیلة [در بعضی از مسائل باهش اختلاف دارم.] کما في فتواه في حلّ ذبایح شیوئیین و المرتدین [این آقا یکی از فتاوایش این است که ذبیحهی کمونیستها و مرتدها حلال است] ولکن اختلاف الرأی لایفسد للودّ قضیّة فافضل العلماء تختلف آرائهم و لاتختلف قلوبهم.»
آقای قرضاوی اختلاف خود با شیخ عبدالله بن زید را فقط در یکی دو مسئلهی فقهی ذکر میکند و نفیاً و اثباتاً راجع به انکار او مهدی منتَظَر را هیچ نمینویسد.
دقّت کنید من این مقاله را که خواندم کاملاً به ذهنم پنج سال قبل آمد که آقای قرضاوی با این آقا در بحث حضرت مهدی نباید اختلاف داشته باشد والّا اگر اختلاف میداشت اینجا جایش بود بگوید. بگوید من با ایشان در این مسأله اختلاف دارم لذا من اطمینان داشتم از آن وقت که قرضاوی تحت تأثیر این آقا قرار گرفته و رفاقت 36 ساله و این کتاب را خوانده است و این داعیهها را دارد تا یک روزی اعلام کند که ظاهراً امروز اعلام کرده است.
ولی اینجا به آقای قرضاوی میخواهم یک نکته عرض کنم که آقای شیخ عبدالله بن زید آل محمود در مبحث انکار مهدی منتَظَر و کتابی که در این رابطه نوشته است به نام «لا مهدی یُنتَظَر بعد رسول الله خیرِ البشر» این کتاب را کپیبرداری کرده از کتاب یک نویسندهی اهل عربستان سعودی «شیخ مانع القصیمی». یک عالم وهّابی اهل قصیم عربستان. ایشان یک کتابی نوشته «الکواکب الدّریّة». در آن کتابش حرفهای ابنخلدون را زده، همین حرفهایی که قرضاوی میگوید، حرفهایی که عرض کنم شیخ عبدالله بن زید آل محمود گفته. میگوید در قرآن هیچ نامی از مهدی نه به تلویح نه به اشاره نیامده، صحیحین خالی از احادیث مهدی است، ابنخلدون هم احادیث مهدی را تضعیف کرده است پس بنابراین مهدی منتَظَری وجود ندارد. تمام این حرفها را شیخ قطری از شیخ مانع القصیمی کپی برداری کرده. و جالبتر این است که بعداً شیخ مانع القصیمی از نظریّهاش برگشته است. یک کتاب جدید نوشته تحت عنوان «تحدیقُ النظر باخبار الامام المنتظر» نام کتاب این است «دقّت نظر در احادیث امام منتظَر»، در کتاب جدیدش مینویسد من اشتباه کرده بودم، تحت تأثیر ابنخلدون قرار گرفته بودم، «الکواکب الدّریّة» نوشتم، مهدی منتَظَر را نفی کردم، بعد از تحقیقات فراوان فهمیدم نظرم اشتباه بوده، اخبار متواتر است، در آیات قرآن اشاره به مهدی منتَظَر شده است، اعتقاد به مهدی منتَظَر عقیدهی مسلّم عندی میباشد. آقای قرضاوی ای کاش فرصت کنند «تحدیقُ النظر باخبار الامام المنتَظَر» شیخ مانع القصیمی را بخوانند و بعد این ادّعا را نداشته باشند.
ای کاش
در پایان هم عرض میکنم ما متأسّفیم واقعاً که این مطالب ایشان باعث شده بالاخره یک سر و صدایی در جهان اسلام بیفتد و عدّهای معترض بشوند، عدّهای مؤیّد باشند. ما دوست داشتیم امروز که اینقدر هجمه برعلیه نبیّ مکرّم اسلام، برعلیه قرآن کریم از سوی بعضی از مستشرقین و اروپاییها هست ای کاش آقای قرضاوی متصدّی میشدند وارد آن مطالب میشدند و همهی طاقات ما هم صرف دفاع از نبیّ مکرّم اسلام و قرآن کریم می شد نه اینکه اختلاف بین مذاهب را بخواهیم برّرسی کنیم و بحث کنیم و باز هم این را میگوییم اگر این بحثها ذکر میشود نه به خاطر اینکه اشعال فتنهای بین شیعه و اهلسنّت باشد، اینجور نیست، اینها عقائد مسلّمهی شیعه و اهلسنّت است. معتقدیم، بزرگان اهلسنّت به آن معتقد هستند.
باز هم مایلیم جناب آقای قرضاوی با تأمّل بیشتر در سخنان گذشتهی خود تجدید نظری داشته باشند تا باعث شود همهی مسلمانان و پیروان تمام مذاهب اسلامی با اتّحاد و هماهنگی دست در دست یکدیگر در دفاع از نبی مکرّم اسلام و قرآن کریم به مقابله با دشمنان اسلام برخیزند. به امید آن روز.
وصلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین.