استاد مروی - اعتقادی- مهدویت- موعود گرایی در سایر ادیان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین
الحَمدُللهِ الَّذی صَقُرَت فِي عَظِمَتِهِ عِبادَةُ العابِدین
و حَسِرَت عَن شُکرِ نِعمَتِهِ السِنَةُ الحامِدین
و صلّی الله علی سیّدنا و نَبیِنا حبیب قُلوبِنا و طبیب نُفوسِنا أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
و عَلی أهل بیته الطیّبین الطاهرین
صلاةً ترغمُ اُنوفَ الجاحِدین.
صاحبُ العَصــــرِ الامامِ المُنتَظَر مَن بمایَأباهُ لایَجــری القَدَر
شَمسُ اوجِ المَدح مصباحُ الضَلام قُطبُ افلاکِ المعالی و الانام
یا امامَ العصــــــرِ یا بَحرِ النداء عَجِّل العَجِّل فقط طال المُدی
عرض تبریک
میلاد مسعود منجی عالم بشریّت، کسی که عدل و داد را در تمام جهان گسترده میکند و هدف همهی انبیاء الهی را در دنیا پیاده میکند حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به جمع حاضر تبریک عرض میکنم.
یادی از گذشتگان
لازم است در آغاز جلسه یاد همهی دوستانی که در سالهای گذشته در اینگونه مراسم مذهبی شرکت داشتهاند، در این مجالس خدمت میکردند و اکنون در بین ما نیستند، مجری عزیزی که سالها اجراء مراسم را به عهده داشت، مرحوم شاطلی، و همهی عزیزان دیگری که از بین ما رفتهاند در سال گذشته، مرحوم سیّد مهدی، و همهی اموات دیگری را که اکنون در بین ما نیستند یادشان را گرامی بداریم.
از طرفی بنده بسیار خوشحالم که میبینم شیعیان تایلند هم علماءشان، هم هنرمندانشان، متفکّرینشان قشر بسیار برجستهای را تشکیل میدهند. در جلسهی امشب تا اینجا از مجموعهی جلسه بنده بسیار استفادهی علمی کردم و به همهی شما تبریک عرض میکنم هم اندیشمندانی را که در بین خودتان دارید، هنرمندانی را که در بین خودتان دارید. برای من به عنوان یک روحانی شیعه باعث افتخار است که هنرمندی را مثل جناب عثمان [نامبرده از هنرمندان و مجریان معروف تلویزیون تایلند است که به مذهب تشیّع گرویده است.] میبینم که اینجور هنرمندانه مجلس را اداره میکنند. برای من به عنوان یک عالم شیعه این وضعیّتی را که امروز در تایلند میبینم بسیار مایهی افتخار است.
اشعار بسیار زیبایی طبق ترجمهای که دوستان میکردند در این جلسه قرائت شد. خوشحالم که شعرای شما از زبان شعر برای تبلیغ مکتب اهل بیت استفاده می کنند. این راه را ادامه بدهید. مجموعهی شعراء شیعه باید انجمن ادبی هنری تشکیل بدهند. بهترین اشعار را در فضائل اهل بیت مطرح کنند. میدانید که امام صادق علیه الصلاة والسلام میفرماید: «مَن قال فینا بَیتاً بَنی الله لَه بیتاً فِي الجَنّة» (هر کس یک شعر در فضیلت ما اهلبیت بسراید خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت یک خانه در بهشت برای او سرپا میکند). سعی کنید مطالب بلند علمی، اعتقادی، اخلاقی اهل بیت را در قالب شعر برای نسل کنونی و آینده بازگو نمایید. ... [در ادامه حضرت استاد به تبیین جایگاه شعر در بیان فضائل اهلبیت و بیان اهمیّتی که ائمّه علیهم السلام و بزرگان دینی از جمله مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیرازی به شعر و شعرا داشتند پرداختند.]
«اسکاتولوژی» یا «غایتشناسی»
خوب بحث مبسوطی را در نظر گرفته بودم مطرح کنم به مناسبت شب میلاد برخی از قسمتهایش را به خاطر گذشت وقت خلاصهتر و بعضی را یک مقداری اشاراتی خواهم داشت با این نگاه که در ادیان چه الهی و چه ادیان غیر الهی همواره عنصری وجود دارد که در دینشناسی به آن «اسکاتولوژی» یعنی «غایتشناسی» میگویند. ادیان همواره غایت و نهایتی برای بشر ترسیم میکنند . حتّی ادیانی که پیامبری ندارند، رهبران آنها مردم را به دین بدون پیامبر و دین بدون خدا دعوت میکنند به غایتشناسی معتقداند و در کتب و آموزههای خود غایتشناسی را مطرح میکنند و غایتشناسی جزء عناصر اساسی ادیان است. در بحث غایتشناسی به دو عنصر اشاره میشود:
1- «روز واپسین»:
که روز داوری است که در هر دینی به شکل مخصوصی این روز داوری مطرح شده است که الآن برّرسی این روز را در مبحث خودمان مدّ نظر نداریم.
2- «موعود گرایی»:
که غایتی برای حرکت جوامع بشری ترسیم میشود. بدین معنا که تقریباً همهی ادیان معتقداند چرخهی ظلم واستبداد و بیعدالتی و رنج از گردش باز میایستد و روزی فرا میرسد که با ظهور منجی عدالت گیتی را فرا میگیرد و نجات دهندهی دنیا عدالت را در دنیا گسترده میکند.
برای برّرسی مبحث موعودگرایی در ادیان نیاز به مباحث تخصّصی است و شواهد مسلّم از هر یک از ادیان. به طور کلّی به چهار دین اشاره میکنیم و به طور کوتاه مبحث موعودگرایی را فی الجمله در این ادیان اشاره میکنیم:
الف: موعودگرایی در دین هندو:
دین هندو که حدود 700 میلیون پیرو در روی زمین دارد مجموعهی کتب مقدّسش به ترتیب اهمّیّت «وداها»، «ریگ ودا»، «ساها ودا»، «جور ودا» است. و پس از اینها کتب «بِرَهمانها» و در مرحلهی سوّم آثار معروف به «اُپانیشادها» هستند.
در این قسمت سوّم که آثار معروف به «اُپانیشادها» هستند میخوانیم که «ویشنو» که مظهر خیر و مهربانی است و همواره متوجّه و نگران رفاه کلّ جهان است به جهان خاکی نزول میکند و به برقراری مجدّد راستی و درستی میپردازد. و تعبیری که در یک قسمتی از کتاب «اُپانیشادها» آمده است این است که: «ویشنو سوار بر اسبی سفید در حالی که شمشیر برهنهی درخشانی را به صورت ستارهی دنبالهدار در دست دارد ظاهر میشود و شریران و بدخواهان و ظالمین را در دنیا هلاک میکند.»
ب: موعودگرایی در دین بودایی:
سخن گفتن از دین بودایی در کشور تایلند و جمعی که بعضی از آنان متخصّصین در شناخت دین بودا هستند «زیره به کرمان بردن است» به تعبیر ما ایرانیها. لکن به آن اندازه که فعلاً مورد نیاز ما هست بهطور مختصر به مناسبت بحث اشاره میکنم.
ابتدا عرض میکنم که میدانید که مذهب بودا به سه گرایش مختلف تقسیم میشود:
گرایش اوّل: «بودیسم جنوبی» یا «تِراوادا»
که اکثر آنان در پنج کشور سریلانکا، برمه، کامبوج، لائوس و تایلند زندگی میکنند. که موضوع پرستش آنان سه چیز است:
اوّل: «آثار باقی مانده از یک بودا»؛
که معبد بزرگ و عظیمی که در شهر شما «ناخان سریتمورات» هست میدانید به خاطر وجود دندان یک بوداست.
دوّم: «آثار باقیمانده از اشیائی که این افراد در زندگانی دنیوی خویش استفاده میکردند»؛
مثل لباس یا ظرفی که بودا در آن ظرف غذا میخورده است.
سوّم: «آثار و یادگارهای نمادین که انسان را به یاد بودا میاندازد».
گرایش دوّم: «بودیسم شرقی» یا «مَهایانه»
که در چین، ژاپن، کره و ویتنام زندگی میکنند.
گرایش سوّم: «بودیسم شمالی»
که در تبّت، مغولستان و هیمالیا زندگی میکنند.
البته اینجانب از به کار بردن اصطلاح «لامائیسم» برای بودیسم شمالی اجتناب میکنم زیرا بعضی از پیروان این مکتب کاربرد این اصطلاح را توهین به خود میدانند.
در تفاوت بین این سه گرایش بودایی تأمّل در مجموعهی قوانین آموزشی که «پاتیموکا» نامیده میشود وسه مجموعهی مستقل است در مطالعهی این قوانین آموزشی به تفاوت این سه گرایش دین بودا پی میبریم. آنچه که مهم است این است که اندیشهی موعودگرایی در «بودیسم شرقی» یا «مَهایانه» بسیارروشن بیان شده است و منجی موعود در شخصی به نام «مَیتِریا» تجسّم یافته است که این واژهی سانسیکریتی به معنای «مهربان» است. «مَیتِریا» میدانید در اعتقاد بودایی پنجمین بودا از بوداهای زمینی است که هنوز ظهور نکرده است امّا به ظهور او وعده داده شده است. این بودا در نمادنگاری بودایی به شکلی مردی نشسته که آمادهی برخاستن است نمایش داده میشود و حتماً در بین مجسّمههای بودا مجسّمهی این بودا را ملاحظه کردهاید که خود نمادی از آمادگی برای قیام و برای ظهور و برای گسترش عدالت در جهان است و این نماد در بین بودائیان از مقام و منزلت چشمگیری برخوردار است.
بالاخره نکته این است که در دین بودایی نیز موعودگرایی به عنوان بودای پنجم در آموزههای کتب مقدّس بودائیان موجود است و از او به «مَیتِریا» تعبیر میشود.
در پرانتز عرض میکنم اگر توفیق رفیق باشد در بحثی ویژه پنج دستور اخلاقی مهم دین بودا را که تحت عنوان «شیلا» مطرح شده است برّرسی خواهم کرد و این پنج دستور اخلاقی را با صحیفهی سجّادیّهی امام سجّاد مقایسه خواهم کرد و آنگاه اوج عرفان شیعی و اهل بیت را در مقارنه بین این پنج دستور اخلاقی مهم بودا و صحیفهی سجّادیّه درمییابیم.
ج: موعودگرایی در دین یهود:
در کتب یهودیان و آثار مقدّس آنان نیز به ظهور مصلح در آخرُ الزمان اشارات فراوانی شده است به حدّی که نهضت مصلحین در بین یهود بسیار فراگیر و در همین سالهای اخیر حرکت «خاخام شنیرسون» در اسرائیل بسیار گسترده شد به حدّی که هزاران عکس از عکسهای او در اسرائیل و مناطق یهودی نشین دنیا پخش شد و در زیر عکسهای او مینوشتند: «خود را برای ظهور منجی آماده کنید». و آنگاه که پس از چند حملهی قلبی در دوازدهم ژوئن 1994 در 92 سالگی خاخام شنیرسون در نیویورک از دنیا رفت پیروان او هنوز که هنوز است منتظراند که روزی بهطور معجزهآسا او سر از قبر در آورد و مصلح جهانی شود. چنان حرکت ظهور مصلح در بین یهودیان عامّ و فراگیر است که نهضت «گوش اِمونیل» تحت شعار مصلح جهانی و زمینه سازی گسترش دین یهود در اسرائیل طرفداران فراوانی دارد و همین گروه مخالف هرنوع صلحی با مردم فلسطین هستند زیرا این صلح را برخلاف وعدهی منجیانهی آموزههای یهود میدانند. که ترور اسحاق رابین در سال 1995 به دست «اِلگان امیر» دانشجوی دارای همین گرایش انجام شد. بالاخره ظهور مصلح در کتب یهود نکتهی بسیار مهم و برجسته و قابل نظری است.
د: موعودگرایی در دین مسیحیّت:
میدانید که کتب مقدّس مسیحیان به دو قسم تقسیم میشود:
«عهد عتیق» که مجموعه کتب دینی باقیمانده از قبل از آمدن مسیح است که از 24 کتاب تشکیل شده است و «عهد جدید» که نوشتههای اوّلین مسیحیان است که به زندگی و عمل حضرت مسیح میپردازد. که سه روایت گوناگون از زندگانی و سیرهی مسیح اناجیل سهگانه را تشکیل میدهد و ضمیمهی این اناجیل رسائل و نامههای «پولِس» به افراد و جمعیّتهای مختلف و مجموعهای از پیشگوییها و تفسیر تاریخ که به «مکاشفهی یوحنّا» مشهور است. مجموعهی عهد عتیق و عهد جدید سلسله پیامهای وحیانیِ مستمر خداوند در نظر مسیحیان تلقّی میشود و قانون شریعت و میزان و مقیاس آموزش جامعهی مسیحی میباشد. در کتب مقدّس مسیحیان چه عهد عتیق و چه عهد جدید اشارات بسیار گستردهای به ظهور مصلح و آمدن منجی شده است. از جمله در عهد عتیق، در زبور داوود، که با عنوان مزامیر مشهور است، مَزمور سیزدهم بندهای 9، 12، 17، 18 مورد مراجعه قرار بگیرد در یکی از این بندها آمده است: «زیرا شریران از بین خواهند رفت امّا توکّل کنندگان به خداوند وارث زمین خواهند شد، هان بعد از اندک زمانی شریری نخواهد بود هر اندازه او را بجویی ناپیدا خواهد بود و امّا صابران وارث زمین خواهند شد زیرا بازوان افراد شریر شکسته خواهد شد، خداوند صالحان را تأیید میکند، خداوند روزهای کاملان را میداند و برای همیشه زمین میراث آنها خواهد بود.» و بالاخره 25 بخش مزامیر از مزمارهای 150 گانه به نوید مصلح اختصاص دارد. در انجیل متا، فصل 24 ام، بندهای 27 ام، 30 ام، 35 ام، 37 ام، 45 ام، انجیل لوقا باب 12 ام این عبارت را میبینید: «کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید و مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی برمیگردد تا هر وقت بیاید و در را بکوبد بیدرنگ برایش باز کنند. خوشا به حال غلامانی که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد پس شما نیز آماده باشید زیرا در زمانی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید». جالب توجّه این است که مقصود از «پسر انسان» در تفاسیر معروف الهیّات مسیحی، حضرت مسیح است امّا «مستر هاکسِ» آمریکایی در قاموس کتاب مقدّس تحقیقی دارد. او میگوید: «این عبارت 80 بار در انجیل و سایر کتب مقدّس آمده است که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسی مطابقت دارد و 50 مورد دیگر از نجاتدهندهای سخن میگوید که در آخرُالزمان ظهور میکند و حضرت عیسی نیز با او خواهد آمد و به او جلال و عظمتی خواهد بخشید».
فرق بین اسلام و تشیّع با سایر ادیان در بحث ظهور مصلح و منجی:
دقّت دارید بهطور خلاصه و بسیار مختصر اشاره کردیم ظهور منجی و مصلح هم در آیین یهود، هم در آیین مسیحیّت، هم در آیین هندو و هم در آیین بودایی و در کتب مقدّس اینان مورد اشاره قرار گرفته است. امّا تفاوتی که بین همهی ادیان و دین مقدّس اسلام و بالخصوص مذهب شیعه در بحث ظهور مصلح و منجی میباشد این است که در سایر ادیان بهطور اجمال سخن از ظهور منجی رفته است، هیچ توضیح داده نمیشود که این موعود کیست؟ چه خصوصیّاتی دارد؟ در چه وقتی ظهور میکند؟ چه برنامهای برای بشر و چه مدلی برای ارائهی طریق برای انسانها و به سعادت رساندن انسانها دارد. لذا چون خصوصیّات در سایر ادیان بیان نمیشود انتظار معنای خاصّ خودش را ندارد. امّا در مکتب اسلام که به شکل ظریف و دقیق و مانند سایر برنامههایش با جامعیّت کامل این مصلح جهانی مطرح شده است ببینید چگونه زمینهساز یک حرکت بزرگ برای مسلمانان میشود. در اسلام در قرآن کتاب آسمانی ما و از زبان پیامبر اکرم و امامان معصوم ما در فرهنگ تشیّع دقیقاً منجی و موعود، صفات او، ویژگیها و خصوصیّات او، چگونه ظهور میکند؟ چگونه جهان را دعوت به عدل و داد میکند؟ چگونه دنیا را به عدالت سوق میدهد؟ و مدلی که برای ادارهی جهان و از دیدگاه خود دارد چه مدلی است؟ بهخاطر اینکه تمام این مطالب و این ابهامات به دقّت بیان شده است و توضیح داده شده است لذا اعتقاد به ظهور منجی در مکتب اسلام مخصوصاً مذهب تشیّع تبدیل به یک اعتقاد سرنوشتساز و حرکتآفرین در مذهب تشیّع در آمده است و یکی از ارکان بسیار بزرگ اسلام و مخصوصاً مکتب تشیّع را اگر به عنوان فلسفهی انتظار و انتظار فرج بدانیم مطلب گزافی نگفتهایم. لذا میبینید حتّی کسانی که نسبت به تشیّع و آموزههای شیعی و ارکان فکری این مکتب مطالعه میکنند دقیق به این نکته اشاره میکنند. در اورشلیم در فلسطین اشغالی کنفرانسی تشکیل داده شد. پس از پیروزیهای بسیار بزرگی که شیعه در دنیا به دست آورد تحت عنوان «بازشناسی هویّت شیعه». در این کنفرانس که جمعی از اندیشمندان جهان شرکت کردند جامعهشناس معروف ژاپنیُ الاصلِ آمریکایی به نام «فرانسیس فوکویاما» در مقالهی خودش عین عبارتی که در مقالهاش به کار برده و قابل دقّت است این است که میگوید: «شما همهی اسلحههایتان را آماده کردهاید برای نابودی شیعه ولی من به شما میگویم شیعه پرندهای است که افق پروازش بسیار بالاتر از سلاحهای شماست. چون شیعه پرندهای است که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده که او را به اوج پرواز برده است مهدویّت و انتظار فرج است و بال سرخ این پرنده روحیّهی شهادتطلبی است که از حادثهی کربلا و جریان عاشورا الهام گرفته است.»
چرا مهدویّت؟
توجّه دارید که چرا مذهب تشیّع به عنوان یک رکن بسیار مهمش مسألهی مهدویّت و انتظار فرج مطرح میشود. به این جهت است که در بحث مهدویّت و انتظار فرج تمام راه، از آغاز تا انتها، برای شیعه دقیقاً بیان شده است و دقیقاً تبیین شده است لذا شیعه با یک مدل بسیار جالب و معلوم و مشخّص و بدون ابهام و با آیندهای روشن در مقابلش قرار دارد و به این مدل امیدوار است و دیگران را دعوت میکند که در این مدل همگام و همراه با او باشند.
بنده به دو سه بعد از ابعاد این مدل و روشن بودنش برای جمع شما اشاره میکنم و مطالبی مهمی را در سخنرانیهای بعدی در مراکز دیگر میپردازم. برخی از این مطالب را در ملاقات با پنج نفر از متفکّرین منطقهی یوگوسلاوی، پروفسورها و اساتید دانشگاه در قم نیز مطرح کردم به خاطر سؤالات آنها و پاسخ به این محورها دادهام.
محور اوّل: گسترش عدالت در جهان
اوّلین محور که در رابطه با انتظار فرج و مدلی که مصلح جهانیای که شیعه انتظار او را میکشد مطرح است این است که «او عدالت را در جهان گسترده میکند».
میدانید هزاران سال است که بشر با رؤیای عدالت روز و شب را سپری کرده است لکن جُز زور و اختناق و ظلم و بیداد نسیبی ندیده است. دیدهایم و شنیدهایم که در طول تاریخ انسانهای بسیاری با اندیشهی عدالت و دادخواهی برای انسانها این حقیقت را زنده و جاویدان ساختهاند ولی تلاش عملی آنان کمثمر یا بیثمر و عدالت در معنای حقیقی آن فقط در عالم رؤیا بوده است. در خصوصیّات قیام و سپس سیرهی عملی منجی در مکتب تشیّع ویژگی بسیار مهمّی که برای شخصیّت ایشان و حکومت ایشان در مدل شیعه بیان شده است بزرگترین ویژگی ویژگی عدالت و قسط است، «اَلّلهُمَّ وَصَلِّ عَلی وَلیِّ اَمرِکَ القائمِ المُأَمَّل و العَدلِ المُنتَظر» یا در برخی از روایات «السلامُ عَلی القائمِ المُنتَظر و العَدلِ المُشتَهر» یا در برخی از روایات امیرمؤمنان علی علیه الصلاةُ و السلام خطاب به امام حسین میفرماید: «التاسِعُ مِن وُلدِکَ یا حُسَین هو القائمُ بِالحقّ و الباسطُ بالعَدل» و در انبوه روایات شیعه اینچنین وعده داده شده است که حضرت پس از آمدن خودشان عدالت را در جهان گسترده میکنند و صفت عدل، با تمام ابعاد کلمه، در جهان گسترش پیدا میکند.
سؤال
اینجا ممکن است کسی سؤال کند که مکتب تشیّع که این مدل را ارائه میدهد آیا در طول تاریخ یک مدل عملی قابل تطبیق در این زمینه داشته است؟ به تعبیر سؤال آن استاد خیلی از احزاب هستند که شعار میدهند اگر ما به حکومت برسیم عدالت را پیشه و راهمان قرار میدهیم. ولی وقتی به حکوت میرسند جور دیگر رفتار میکنند. آیا این مدلی که شیعه برای سرانجام بشریّت با ظهور حضرت مهدی ارائه میدهد آیا این مدل در طول تاریخ نیز شیعه روش عملی، سیرهی عملی یکی از رهبرانش ما راهنمایی میکند به اینکه شیعه میتواند و توانایی دارد این مدل را در جهان تطبق بدهد و رهبران شیعه؟
پاسخ
پاسخ این است که بله. در روایات ما به این سؤال پاسخ داده شده است. در کتاب غیبت شیخ طوسی مرحوم شیخ طوسی از ابو الولید طَرائفی روایت میکنند که ابو الولید از امام صادق علیه الصلاة والسلام نقل میکند که حضرت فرمودند: «آنگاه که حضرت حجّت ظهور میکند یَسیرُ بِسیرةِ جَدِّهِ علی بن ابیطالبٍ علیه السلام» روشی را که حضرت مهدی در حکومت پیاده میکند آن روش و سیره سیرهی امیرمؤمنان علی علیه الصلاة والسلام است.
بنده اکنون فرصت ندارم در این مبحث به روشی را که امیرمؤمنان علی علیه الصلاة والسلام در پنج سال حکومت خودشان پیاده کردند به تفصیل بپردازم. به طور مختصر اشاره میکنم که روش حکومت داری امیرمؤمنان علی علیه الصلاة والسلام که متبلور در خُطب نهج البلاغهی امیرمؤمنان علی علیه الصلاة و السلام است مطالعه کنید. نهج البلاغهای که جُرج جُرداق عالم مسیحی میگوید: «من بیش از 200 بار نهج البلاغه را آغاز تا انتها به دقّت مطالعه کردهام و هنوز عطش من از مطالب بلند علمی نهج البلاغه سیر آب نشده است». ببینید در این کتاب بسیار بسیار بزرگ امیرمؤمنان علی علیه الصلاة والسلام روش حکومتی خودش را چگونه بیان کرده است و همین روش را چگونه تطبیق داده است و به این روش عمل کرده است؟ نگاه حضرت به حکومت چگونه است؟ حکومت بر مردم را امیرمؤمنان برای چه میخواهد؟ به چه جهت برای این حکومت ارزش قائل است؟ و هدف از حکومت داری را چه میداند؟ مگر در خطبهی 33 نهج البلاغه ابن عبّاس نمیگوید: «دَخَلتُ عَلی امیرالمؤمنین بذیقار وَ هُوَ یَخصِفُ نَعلَه» در منطقهی ذیقار به خدمت مولی امیرمؤمنان علیه الصلاة والسلام وارد شدم دیدم حضرت کفششان را پینه میزنند، وصله میزنند. شخصیّتی که حاکم بر کشوری بوده است که اکنون به حدود 50 کشور تقسیم شده است. ابن عبّاس میگوید: حضرت به من فرمودند: «ما قیمةُ هذا النَعل؟» ارزش این کفش چقدر است؟ هر چه نگاه کردم دیدم به چیزی نمیارزد؛ گفتم: «آقا ارزش ندارد». امام فرمودند: «وَ اللهِ إنَّ لإمرَتِکُم هذه اَهوَنُ عِندی مِن هذا النَعل الّا أن اُقیمَ حقّاً أو اَدفَعَ باطلا». ابن عبّاس به خدا قسم حکومت بر این حکومت پهناور اسلامی پیش چشم علی ارزشش کمتر از این لنگ کفش است مگر اینکه علی در این حکومت و حکومتداریاش حقّی را به پا دارد یا جلوی باطل و ظلم و ستمی را بگیرد. ببینید هدف از حکومت و حکومتداری را امام اقامهی حقّ و دفع باطل میشمارد. وقتی جُبران خلیل جُبران نویسندهی بزرگ مسیحی این خطبهی امیرمؤمنان علی علیه الصلاة و السلام را میشنود در مقابل عظمت حضرت سر تعظیم فرود آورده و این جمله را میگوید که: «إنَّ تاجَ لویی ... رابع عَشر مع ما رُسِّعَ بِهِ مِن کرائم الاحجار و غوال اللئالی لایعدلُ في میزان الحقیقة نعل الامام علی الّتی قال لابن عبّاس ما قال.» او میگوید: اگر ترازوی حقیقتی در دنیا باشد در این ترازوی حقیقت گرانبهاترین شیئی که از یک حاکم بزرگ باقی مانده است که تاج لویی 14 ام پادشاه فرانسه است با همهی اشیاء گران قیمتی که در این تاج به کار رفته است در یک کفّهی ترازوی حقیقت بگذارند و لنگ کفش علی را در کفّهی دیگر این ترازو بگذارند به خدا قسم لنگ کفش علی ارزشش از تاج لویی 14 ام پادشاه فرانسه بیشتر است.
یا حضرت علیه السلام در خطبهی 224 نهج البلاغة میفرمایند: «وَاللهِ لَأَن أَبِیتَ عَلَی حَسَکِ السَّعدَان مُسَهَّداً أَو أُجَرَّ في الأَغلَالِ مَصَفَّدا أَحَبُّ إِلَيَّ مِن أَن أَلقی اللهَ و رَسُولَهُ یَومَ القِیَامَةِ ظالِماً لِبعضِ العِبَادِ مَ غَاصِباً لِشَيءٍ مِن الحُطَامِ» و در آخر خطبه میفرماید: «وَاللهِ لَو أُعطِیتُ الأَقَالِیمَ السَّبعَةَ بِمَا تَحتَ أَفلَاکِهَا عَلَی أَن أَعصِيَ اللهَ في نَملَةٍ أَسلُبُهَا جُلبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلتُهُ» (به خدا سوگند اگر اقالیم هفتگانهی عالم با آنچه در آنها است به علی بدهند و در مقابل از علی بخواهند که پوست جوی را به ظلم از دهان مورچهای بگیرد علی چنین نمیکند.)
مدل حکومتی شیعه که حکومت عدالت است این مدل وجود داشته است و در دنیا تطبیق شده است و رهبران شیعه وعده میدهند که همین مدل در زمان حکومت حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه الشریف در همهی دنیا و برای همهی ملّتها و برای همهی نژادها پیاده میشود.
محور دوّم: امنیّت همه جانبه
محور دوّم که بسیار در حکومت جهانی حضرت مهدی در آموزههای اسلامی مورد توجّه قرار گرفته است «امنیّت همه جانبه» است. میدانید که امروز بشر بهخاطر نبود آرامش و امنیّت در زمینههای مختلف در حالهای از دلهره و نگرانی و اضطراب گرفتار شده است. در بسیار از مناطق ناامنی اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی، خانوادگی عرصه را بر مردم تنگ کرده است و آنها را به ستوه آورده است. به اعتقاد روانشناسان از مهمترین نیازهای اساسی انسان نیاز به امنیّت است که در ابعاد مختلفی متجلّی است، امنیّت اخلاقی، اقتصادی، حقوقی، خانوادگی و غیره. آنچه از روایات اسلامی استفاده میشود این است که حکومت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف یکی از اهداف بزرگش ایجاد امنیّت در سراسر جهان است. ذیل آیهی کریمهی سورهی نور آیهی 55 : ﴿وَعَدَ اللهُ الذین آمنوا مِنکُم وَ عَمِلُ الصالحات لَیَستَخلِفَنّهُم في الأرض و لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بعد خوفهم أنّا﴾ خداوند به کسانی که از شما ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند وعده داده است که آنها را در زمین جانشین میکند و خوف و ترسشان را تبدیل به امن و امنیّت میکند امام صادق علیه الصلاة والسلام میفرمایند: «نُزِلَت في قائم و اصحابه» این وعدهی خداوند که برطرف شدن خوف و وحشت و تبدیل به امنیّت است در زمان ظهور حضرت و یاران حضرت میسّر است. در حکومت حضرت مهدی طبق روایات اسلامی برنامهریزی دقیقی انجام میشود که در مدّت کوتاهی امنیّت در همهی زمینهها به جامعه برمیگردد. در برخی از روایات آمده است چنان در سطح جهان امنیّت حاکم میشود که پیرزنی سالخورده و ناتوان از این سوی جهان به آن سوی جهان رهسپار میشود و کسی متعرِّض او نمیگردد.
چگونگی ایجاد امنیّت
و چگونگی ایجاد امنیّت نیز خود بحث مفصّلی است که در این فرصت نمیشود به او پرداخت ولی بهطور خلاصه عرض میکنم که عوامل از بین برندهی امنیّت را که: «فقر و محرومیّت» و «ضعیف بودن حاکمیّت» و «سستی ایمان» هست، این عوامل سه گانه در حکومت حضرت مهدی و با اقدامات حضرت از بین میرود. فقر و محرومیّت در جهان نخواهد بود، سستی ایمان در جامعه نیست، ضعف حاکمیّت نیست. این سه عامل که نباشد آنگاه امنیّت در جامعه گسترش پیدا میکند و ثابت میماند.
از این که وقت شما را گرفتم عذرخواهی میکنم. همچنین از جناب حجّت الاسلام و المسلمین سیّد سلیمان که زحمت ترجمهی این گفتار را به عهده گرفتند تشکر مینمایم. إنشاءالله اگر فرصتی بود این بحث را پیخواهیم گرفت.
وصلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین