استاد مروی - گزارش سفر مالزی
گزارش سفر مالزی
اقبال نخبگان به مکتب اهل البیت (علیهم السلام)[۱]
بسم الله الرحمن الرحیم
... دههی محرم به دعوت شیعیان مالزی جلساتی را در خدمت شیعیان آن کشور بودیم.
سابقهی تشیع در مالزی
سابقهی تشیع در مالزی به یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد و قبل از آن علی الظاهر هیچ شیعهای در کشور مالزی وجود نداشته است. بذر شکوفایی تشیع در مالزی را یک سید پاکستانی ریخته است که ایشان داروی گیاهی میفروخته است و چند نفری که به دست ایشان شیعه شدهاند الآن هستند. این افراد نقل میکردند: پیر مردی بود که سالها پیش از پاکستان آمده بود و داروهای گیاهی میفروخت، ما جوان بودیم، میرفتیم مغازهی ایشان. این سید به ما خیلی محبت میکرد؛ چایی درست میکرد و در آخر هم به ما یک کتاب و جزوهای میداد و میگفت مطالعه کنید. افرادی که الآن در مالزی رهبران شیعه حساب میشوند میگویند ما تشیع خودمان را مدیون همان چند کتاب و جزوهای هستیم که این سید پاکستانی به ما میداد. من سر قبر این سید پاکستانی رفتم با این اعتقاد که این افراد، افراد مورد توجهی هستند که اینگونه خدماتی را در راه مکتب اهل البیت (علیهم السلام) انجام میدهند.
تاثیر انقلاب اسلامی در گرایش به تشیع
پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک زلزلهای در جهان ایجاد کرد و سبب توجه بسیاری از نخبگان به مذهب تشیع شد و اقبال شدیدی به تشیع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مالزی اتفاق افتاد که الآن ما دهها هزار شیعه در مالزی داریم.
دولت های قبلی مالزی هم تا مدتها محدودیتهای شدیدی نسبت به شیعه اعمال کرده بود که تقریبا بسیاری از رهبران شیعه یا زندان بودند و یا اجازهی صحبت و بحث و تجمع را نداشتند. کسانی که میزبان ما بودند میگفتند: حداقل دو سال و یا بیشتر زندان بودهاند فقط به جرم اینکه شیعه شده بودند و یا اینکه از یک مذهب به مذهب دیگری منتقل شده بودند و جرم دیگری برای آنها تصور نمیشد. حتی بعضی تبلیغ آنچنانیای نداشتهاند مثل رئیس یک دانشکدهای که به گفتهی خودش سه سال و نیم زندان بوده و تبلیغی هم نداشته ولی با مطالعاتی که داشته شیعه شده بود ولی با وجود این به جرم تشیع او را به زندان انداخته بودند.
تأثیر حوادث 11 سپتامبر بر گرایش به مذهب اهل بیت (علیهم السلام)
بعد از حادثهی 11سپتامبر و تحرکات سلفیه، یک سری از دولت ها متوجه شدند که شیعه برای آنها به گونهی دیگری ترسیم شده بود و به اشتباه از شیعه میترسیدند، شیعه یک فکر عقلانی دارد که دست به کارهای غیر عقلانی نمیزند. شاید توجه به همین مسئله باعث باز شدن فضا برای شیعه شده بود ولی نه خیلی علنی، مساجدی تحت پوشش حسینیه دارند که در آن مشغول کارهای فکری و فرهنگی هستند. اقبال مردم به تشیع بسیار بسیار فراوان است که انسان باورش نمیشود. اکثر شیعیان آنجا از بین نخبگان و افراد اهل مطالعه و اهل فکرهستند و محوریت سؤالات حول چالشهای اعتقادی میباشد.
برنامهی کاری سفر
در این ده شبی که آنجا بودیم تقریباً همهی مراکز شیعه را رفتیم. قرار گذاشته بودند که همهی مراکز شیعه را در جاهای مختلف مالزی برویم. در آنجا صحبت و بحث بشود و پاسخ به سؤالات باشد. بعضی مراکز گاهی تا 1000 کلیلومتر از هم فاصله داشت آنجا که هواپیما بود با هواپیما میرفتیم و جایی که هواپیما نبود با ماشین رفتیم.
ورود به آن مراکز با نماز مغرب و عشاء بود و خروج از آن مرکز ساعت یک و نیم شب. صحبت میکردیم، صحبتها ترجمه میشود، نیم ساعت عزاداری میکردند و بعد پاسخ به سؤالات بود که گاهی تا سه ساعت و نیم پاسخ به سؤالات ادامه پیدا میکرد و همه شرکت کنندگان در بحث افراد نخبه بودند.
نگرش جهانی طلاب
حالا دیگر بحث این نیست که من طلبهی فلان استان یا شهرستان هستم، درس بخوانم و به فلان شهرستان یا استان یا ایران بروم، امروز باید نگاه طلبه یک نگاه جهانی باشد. این همه اقبال به تشیع پاسخ میخواهد و پاسخش را باید حوزههای علمیه و فضلاء و نخبگان بدهند.
دو نمونه:
نمونهی اول
شهری نزدیک سنگاپور بود به نام «جُحُر»، که مرکز اقتصادی مهمی در سنگاپور است. آنجا یک تاجری است که چهار سال است شیعه شده است. من وقتی وارد خانهاش شدم فکر کردم وارد خانهی یک عالم مجتهد شدهام؛ از بس که کتاب در آن خانه وجود داشت. بعد تلفن همراهش را بیرون آورد و کلیپی از صحبتهای من در تایلند که به زبان "مالایو" برگردانده شده بود را پخش کرد و گفت من این صحبت شما را دارم. صحبت من در تایلند در مورد کلامی از آنتوان بارا بود.
آنتوان بارا فردی مسیحی است. در کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» میگوید: با یک قصیص مسیحی صحبت کردم او گفت: اگر ما حسین میداشتیم «لوضعنا له منبراً فی کل بلدة و لرفعنا له رایة فی کل قریة و لدعونا الناس الی المسیحیة باسم الحسین».(برای او در هر شهری منبری قرار می دادیم و در هر روستایی برای او پرچمی برمی افراشتیم و مردم را به اسم حسین به مسیحیت دعوت می کردیم.)
این تاجر بسیار آدم پر مطالعهای بود. یک حسینیه برای شیعه خریده بود به یک میلیون رینگیت مالزی که تقریباً به پول ما سیصد میلیون تومان میشود. این حسینیه را وقف شیعه کرده بود تا تشیع در آنجا پایگاهی داشته باشد.
این حسینیه از جمعیتی که همه از افراد فرهیختهی سنگاپور و جاهای دیگر بودند پر میشد. و بعد از صحبت هم سؤال، سؤال، ... مرتب مباحث چالشی و بحث و گفتگو بود و همه تشنهی آموختن مسائل بودند.
آنجا بودیم که به دوستان گفتیم در این نزدیکی ها مرکز شیعهی دیگری وجود ندارد؟ گفتند در فاصلهی پنجاه کیلومتری اینجا یک حسینیهی کوچکی هست که فردی در یک منطقهی روستایی درست کرده است. گفتیم صبح تاسوعا برنامه بگذارید صبحانه آنجا باشیم. رفتیم دیدیم یک پیرمردی آمد ... و گفت من عالم وهابی بودم سالهای سال بر علیه شیعه تبلیغ کردم. سه تا بچه داشت که همانجا بودند؛ یکی تحصیلکردهی اردن و دو تا تحصیلکردهی مصر. بچههایش به خوبی عربی صحبت میکردند و احتیاج به ترجمه هم نبود. گفت من ده یازده سال قبل یک مرتبه به این فکر افتادم که تا حالا این قدر بر علیه شیعه گفتیم ببینیم کتابهای خودشان چه میگوید؟ ما به واسطهی محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه و سلفیهای عربستان حرفهای شیعه را داریم حرفهای خودشان را ببینیم چیست؟ به پسرم گفتم یک کتابی که خود شیعه نوشته باشد برای ما پیدا کن. پسرم رفت کوالالامپور و کتاب «المراجعات» را برایم آورد. همانجا بلند شد و این کتاب را به من داد و گفت این کتاب را نگه داشتهام. پشت جلد را باز کرد و نشان داد و گفت اینجا را ببینید من یازده بار این کتاب را خواندهام. بالاخره این کتاب سرآغار این تحول شد.
گفت اینجا خانهی من است اسمش را گذاشتهام حسینیهی «حر بن یزید ریاحی»، من خودم را تشبیه میکنم به «حر». من خیلی به اردوگاه مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) خدمت کرده بودم ولی حالا که فهمیدم حق چیست میخواهم مثل «حر» به اردوگاه مکتب اهل بیت (علیهم السلام) خدمت کنم. پسرانش سه تا جوان هستند که اگر اینها درست تربیت فکری شوند هر کدام برای کشوری مثل مالزی کفایت می کنند. آنجا با فارغ التحصیلان جامعة الازهرشان صحبت کردم و گفتم از این یافتههایتان باید به نفع شیعه استفاده کنید و طریقهی استفادهاش را هم برای آنها توضیح دادم.
از صبح تاسوعا تا عصر عاشورا که آمدیم فرودگاه «جُحُر» تا برگردیم کوالالامپور، این سه جوان یک لحظه از من جدا نمیشدند، دفتر دستشان بود و میگفتند از این مطالب بگویید ما احتیاج داریم که این نکات رابدانیم، ما تشنهایم که بدانیم. این اقبال به تشیع را ببینید! اینها یک نمونههای کوچکی است که عرض میکنم.
همانجا بودیم خبرها به اندونزی رسیده بود، جمعی از آنجا آمدند میگفتند آقا مردم تشنهی شنیدن معارف اهل بیت (علیهم السلام) هستند!
اینها مسؤلیتهای ما را سنگین میکند. اینکه در راه مکتب اهل البیت (علیهم السلام) معلومات بیاموزیم، آماده باشیم برای اینکه بدانیم خدمتهای بسیار بزرگ و تلاشهای بسیار سنگینی در راه این مکتب باید توسط سربازان این مکتب و مذهب انجام بشود. البته دشمن هم به شدت تلاش میکند که تلاشهای دشمن هم در یک بحث باید بررسی شود که چه کار میکنند و روششان چیست؟
بالاخره این نمونهای از اقبال بسیار عظیم و گسترده از سوی نخبگان جهان به سمت تشیع است. در بسیاری از این جلسات وقتی افراد را معرفی میکردند یا استاد دانشگاه بود یا فوق لیسانس یا دکترا یا اهل مطالعه. همه جمعیتی متفکر بودند.
نمونهی دوم
شب اولی که وارد مالزی شدیم در حسینیهی امام رضای کوالالامپور برنامه داشتیم. دیدم یک جوانی نشسته است و مرتب مطالب را یادداشت میکند. سؤالی پرسید، گفتم شما بمانید، حالا ساعت یک و نیم شب است. گفتم: شغل شما چیست؟ گفت: من مترجم و مسلط به شش زبان (زبان ژاپنی، انگلیسی، مالایو، ...) هستم. دوستان معرفیش کردند و گفتند یکی از مترجمین چیره دست به زبان ژاپنی است که شرکتهای مختلف از او وقت میگیرند تا برای آنها کار کند. این قدر تشنهی معارف اهل البیت (علیهم السلام) بود که 900 کیلومتر از کوالالامپور تا جُحُر رفتم آنجا وارد حسینیه که شدم دیدم همان جلوی جمعیت نشسته و مطالب را یاداشت میکند. شب تاسوعا و شب عاشورا، صبح عاشورا هم در سخنرانی همان جلو جمعیت نشسته بود، بعد از آن دیگر او را ندیدم. عصر با هواپیما آمدیم کوالالامپور. شب یازدهم رفتیم حسینیه امام رضا (علیه السلام) دیدم همان جلوی جمعیت نشسته است. گفتم تو طی الارض داری؟ گفت نه من با ماشین آمدم آنجا (جُحُر) و بعد از پایان جلسهی سخنرانی صبح عاشور با ماشین 8 ساعت راه پیمودم تا به سخنرانی اینجا برسم.
پیام سفر: سنگینی مسؤولیت
این وضعیت تشنگی به معارف اهل بیت (علیهم السلام) است که جز سنگین کردن مسؤولیت ما، توجه به معارف و روایات اهل البیت (علیهم السلام) و دقت در آموزههای دینی اهل البیت (علیهم السلام) پیام دیگری ندارد.
ان شاء الله در این زمینه تلاش کنیم و از خداوند متعال میخواهیم که به ما عنایت کند تا بتوانیم به مذهب اهل البیت (علیهم السلام) خدمت کنیم.[۲]
...................................................................................................................
[۱] این سخنان توسط حضرت آیت الله مروی (حفظه الله تعالی) در درس خارج فقه روز چهارشنبه ۳۰/۱۰/۱۳۸۸ ایراد گردیده است.
[۲] از حجة الاسلام و المسلمین آقای محمد شیبانی هم که در آماده سازی این مطالب با "استاذنا" همکاری داشته اند کمال تشکر را داریم.