اخلاق نیکو

فردا طبق نقلی که بعضی ها می گویند (شاید تحقیق هم همین باشد) شهادت آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) است.

یک حدیث از امام حسن (علیه السلام) و یک نکته عرض می کنم خیلی وقت دوستان را نمی گیرم.

حدیث

حدیثی است که در بین احادیث شیعه سندا و متنا منحصر به فرد است از آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام):

عن احمد بن عمران البغدادی

عن ابی الحسن عن ابی الحسن عن ابی الحسن

عن الحسن عن الحسن عن الحسن

«إنّ احسن الحسن الخلق الحسن» [1]

این روایت از نظر سند و متن روایت جالبی است که از آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) وارد شده است.


در ذیل این نکته بحث پردامنه ایی است که در زندگانی فردی، اجتماعی، سیاسی انسان در همه ابعاد این نکته کارساز است که إنّ احسن الحسن الخلق الحسن.
اگر شیعه متخلق به این اخلاق باشد اثر و نتیجه اش را من در نکته دوم می خواهم عرض کنم.

نکته دوم

تشیع امروز در دنیا واقعا دارد عجیب و غریب گسترده می شود به شکلی که نظیری در تاریخ ندارد. این اقبال گسترده به سمت تشیع باعث شده که دشمن هم به شدت هراسان شود و به هر کاری دست بزند.

به عنوان نمونه الان در جنوب شرق آسیا نسبت به تشیع وضعیت ویژه ایی است؛ وضعیتی است که انسان اگر از نزدیک این وضعیت را نبیند نمی تواند درک کند چه خبر است.


در تابستان (ماه شعبان) خدا توفیق داد حدود یک ماه اندونزی و مالزی رفتم. علمائشان در هر دو منطقه از سراسر اندونزی در پایتخت جمع شدند. جلسات مختلف اعتقادی و غیره برای اینها گذاشتیم بعد هم سر زدم به مناطق مختلف.

در مالزی هم به همین شکل، اقبال عجیب به سمت تشیع را آدم از نزدیک می بیند.


میزبان ما در اندونزی گفت: «حاج آقا می خواهیم برویم به جزیره بالی» من یک نگاهی بهش کردم و گفتم: «از ما گذشته برویم جزیره بالی؛ جزیره بالی که برای ماها نیست.»
می دانید که جزیره بالی منطقه ایی است که از همه دنیا برای خیلی چیزها به آن منطقه می آیند. فرودگاهی دارد که لحظه به لحظه هواپیما از همه دنیا می نشیند.
گفت: «نه غیر از آن چیزها چیزهای دیگری هم در جزیره بالی پیدا می شود.» گفتم: «برویم.» چهار ساعت با هواپیما رفتیم تا رسیدیم به جزیره لومبوک. از آن جا دوباره یک ساعت رفتیم تا به جزیزه بالی رسیدیم. در فرودگاه عده ای جوان آمدند دنبال ما و با ماشین رفتیم. عصر بود رسیدیم به یک فضایی مثل حسینیه حدودا دو سه برابر این مدرس. وارد شدیم. تقریبا دیگر جایی برای نشستن نبود. شروع کردیم به صحبت.

میزبان ما می گفت فلانی شما طوری صحبت می کنید که در ذهن افراد  سوال ایجاد می شود که پشت سر هم می پرسیدند. گفتم که ما هم دنبال همین هستیم.

شروع کردند سوال کردن. سوالات را من یکی یکی جواب می دادم مترجمی که آمده بود فقط عربی بلد بود. اردن تحصیل کرده بود و سنی بود بعد شیعه شده بود. صحبتها همه عربی بود و من صحبت می کردم و ایشان ترجمه می کرد به زبان محلی. سوال می کردند به حدی رسید گفتند اذان مغرب است و نماز را خواندیم. گفتند بحث ادامه پیدا کند. به حدی که ساعت10 شب شد. آمدند گفتند باید برگردیم فرودگاه و گرنه به هواپیما نمی رسیم. برگشتیم جاکارتا.

در آن جلسه به کسی که سوال می کرد می گفتم اول خودت را معرفی کن و بگو که چطور شیعه شدی و چه کتابی را خواندی؟ یکی می گفت استاد دانشگاه، یکی پروفسور، یکی پزشک ... بالاخره از قشر نخبه جامعه بودند.

در مالزی هم همین طور حوادث و نکات عجیبی بود. دشمن به شدت حساس شده بود. با منطق هم با این مکتب پرنشاط و سراسر عقلانی نمی توانند مقابله کنند. لذا با تهدیدات مختلف، در مالزی آن مرکزی که من سالهای قبل در آنجا دو سه شب صحبت می کردم امسال نرفتیم، امسال شب عاشورا پلیس حمله می کند و 170 نفر را دستگیر می کند. عالم آنجا ... را هم دستگیر می کنند که فرد بسیار پرتلاشی است خود و خانواده اش را وقف شیعه کرده، یه رایزنی هایی شد معلوم شد وهابیت در حکومت محلی نفوذ کرده  اند.


در تایلند شب یکشنبه بود داشتم مطالعه می کردم آمدند گفتند پیام گیر یکی گفته ما یه کار ضروری داریم که فلانی گوشی را بردارد. دوباره زنگ زدند گوشی را برداشتم. آن میزبان ما ... با برادر خانمش در خیابان راه می رفته ترورش کرده اند. یک گلوله به شکم برادر خانمش و یکی هم به دست ایشان. حالا هم بیمارستانند. آن برادر خانمش هم پدرش عالم وهابی بوده قبلا، مبلغ وهایت بوده بعد شیعه شده. یک کتابی هم نوشته به فارسی هم ترجمه شده "مادر گریه نکن" که در حد خودش کتاب جالب و خواندنی است.

غرض این نکته است که من خیلی نگران شدم. اینها هم جمعیت قوی و خیلی شجاعی هستند. نکته ایی که من به ذهنم آمد گفتم که بالاخره الان ممکن است که اینها دست به کاری بزنید همین حدیث را خواندم. جریانی از مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی را برایشان نقل کردم. فوت بچه اش در عراق که قاتلش را بخشید. گفتم من نکته ایی که می فهم اینه که شما احساسات خودتان را کنترل کنید. با حسن خلق با اینها برخورد کنید. ضارب هم مشخص شده یک معلم وهابی که معلم دینی اهل سنت است و فرار کرده. شما این فضا را در بین اهل سنت ترسیم کنید بگویید که ما ایشان را بخشیدیم و شکایت یک مسلمان را پیش حکومت غیر مسلمان نمی برویم. خود حکومت می خواهد پیگیری کند بکند البته طبیعی است که خلاف امنیت شده ممکن است پیگیری کنند اما شما این فضا را ترسیم کنید که این کار را کرده این آدم ولی مسلمان است اشتباه کرده ما او را مسلمان می دانیم و پیش دولت کفر نمی رویم از او شکایت کنیم. البته برای دوستان شیعه سنگین بود. حتی دو سه نفر تماس گرفتند. ولی من گفتم این وضعیت به نفع شیعه است. همان کار ائمه ما است. بزرگان دینی ما در عراق تست کردند. مراجع شیعه فضایی را در عراق ترسیم کردند به شدت به نفع شیعه شد.

حالا ببینید إنّ احسن الحسن الخلق الحسن چکار می کند.

دیشب دیدم ساعت هشت زنگ زدند. خود این آقای ... که تیر خورده دارد گریه می کند. گفت نمی دونید امشب اینجا چه خبره. اوّلا خانه ما لحظه به لحظه پر از جمعیت می شود و خالی می شود و اکثر هم اهل سنت هستند. می آیند عذر خواهی می کنند. آن نکته ای را که ما برایشان ترسیم کردیم برایشان عجیبه. ... ببینید این دیشب اتفاق افتاده. إنّ احسن الحسن الخلق الحسن

تعامل ما در خانواده با همسایه با دانشجو با جوانان با مردم اگر بر اساس این ملاک باشد یقین بدانید تاثیرات شگرفی خواهد داشت امیدواریم که خداوند به همه ما توفیق بدهد که ان شاء الله به آموزه های اهل بیت عمل کنیم.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین [۲] [۳]

..............پاورقی..........................

[1] الخصال - الشيخ الصدوق - ص 29، حدیث 102حدثنا أبو الحسن علي بن عبد الله بن أحمد الأسواري قال: حدثنا أبو يوسف أحمد بن محمد بن قيس السجزي ( 1 ) المذكر قال: حدثني أبو محمد عبد العزيز ابن علي السرخسي بمرو الروذ قال: حدثني أبو بكر أحمد بن عمران البغدادي قال: حدثنا أبو الحسن قال: حدثنا أبو الحسن، قال: حدثنا أبو الحسن، قال: حدثنا الحسن، عن الحسن، عن الحسن: إن أحسن الحسن الخلق الحسن. فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحيم التستري، وأما أبو الحسن الثاني فعلي بن أحمد البصري التمار، وأما أبو الحسن الثالث فعلي بن محمد الواقدي وأما الحسن الأول فالحسن بن عرفة العبدي، وأما الحسن الثاني فالحسن بن أبي - الحسن البصري وأما الحسن الثالث فالحسن بن علي بن أبي طالب عليهما السلام.

[۲] این مطالب توسط حضرت استاد حاج شیخ جواد مروی در روز سه شنبه ۲۱/۱۰/۱۳۸۹ در پایان درس خارج فقه بیان گردیده است.

[۳] از برادر حامد خالقی ولامدهی که ما را در آماده سازی این پست یاری رسادند کمال تشکر را داریم.