استاد مروی - اخلاقی - 2 ملاک برای افزایش رتبه
۲ ملاک برای افزایش رتبه [1]
عن ابی محمد العسکری (علیه السلام) انه قال: «ان علماء شیعتنا یحشر و ینشر علیهم من خلع الکرامات علی قدر کثرة علومهم وجدهم فی ارشاد عباد الله» [2]
در روز جمعه در محضر آقا و مولایمان حضرت حجت (عج) هستیم؛ به قول جمال السالکین سید بن طاووس میفرماید: هر وقت به یاد مولا و آقایمان میافتم، هرجا که هستم به این شعر مترنم میشوم که
« نَزِيلُكَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلاد »
(هر جا از مرکب پیاده شویم مهمان شماییم و سر سفرهی احسان شما نشستهایم.)
امیدواریم آقا عنایت بفرمایند و ما را به عنوان سرباز خودشان مورد توجه قرار دهند.
خوشحالم که در جمع دوستان و عزیزان هستم.
عرایض مختصری را با این مقدمه خدمتتان عرض میکنم که بیانات و رهنمودهای امام حسن عسکری (علیه السلام) در بین سخنان و بیانات ائمهی معصومین (علیهم السلام) برای ما جایگاه ویژهای دارد. علتش این است که تشیع در زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) در یک مقطع بسیارویژهای قرار داشت. یعنی کم کم داشت مهمترین مقطعی که مقطع غیبت امام و ولی کبرای الهی و رابط بین خالق ومخلوق است به وقوع میپیوست، مرحلهای که برای هر مکتب و مذهبی که کمتر پشتوانه داشته باشد غیبت ولی و امام و رهبرشان کافی است که آن مکتب در هم بریزد و ازبین برود. لذا امام حسن عسکری(علیه السلام) برای ما که در عصر غیبت هستیم رهنمودها، روشهای مدیریتی و سخنانشان سخنان بسیار ویژه و مهمی است. از جمله مطالب بسیار مهمی که شما به طور اختصاصی در سخنان امام حسن عسکری (علیه السلام) پیدا میکنید و نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام) چه منقولاتی که امام حسن عسکری (علیه السلام) از سایر ائمه (علیهم السلام) نقل کردهاند و چه مطالبی که خودشان انشاء فرمودهاند مطالب بسیار ویژه و ممتازی است نسبت به علما، وظایفی که علماء واندیشمندان شیعه دارند. شما کمتر پیدا میکنید درگفتار سایر ائمه (علیهم السلام) این سامان دهی فکری علماء و اندیشمندان را که «وظیفه علماء علوم اهل بیت (علیهم السلام) چیست؟»
اگر کسی کلمات امام حسن عسکری (علیه السلام) را در این زمینه جمع کند مجموعهاش برای یک طلبه، برای کسی که علوم اهل بیت (علیهم السلام) را میآموزد بسیار مجموعهی جالب و راه گشایی خواهد بود.
با عنایت به این مقدمه؛ در روایتی که از آقا امام حسن عسکری (علیه اسلام) در طلیعهی سخن عرض کردم حضرت میفرماید: «ان علماء شیعتنا یحشرون (روز قیامت وقتی علماء شیعه محشور میشوند) ینشرعلیهم من خلع الکرامات (خلعتهای کرامات را به تن علماء میپوشانند)
در موقع پوشاندن این خلعتها به علماء دوملاک درنظر گرفته میشود که با افزایش این دو ملاک رتبهی خلعت و کرامتی که به علماء اهل بیت (علیهم السلام) میدهند افزون میشود. هر چه علماء دراین دو ملاک و دو خصوصیت برتر باشند خلعتهای کرامت به اینها بیشتر افاضه میشود:
1-علی قدرکثرة علومهم
اولین نکتهای که نگاه میکنند و میزان سنجی میکنند یک عالم شیعه را علی قدر کثره علومه، هر چه علمش بیشتر باشد، هر چه اندیشهاش بیشتر باشد آن خلعتهای کرامت را در روز قیامت ذات مقدس حق به این عالم شیعه بیشتر عنایت میکند.
ببینید از این روایات چه استفاده میکنید؟ اینجا آدم باید جلساتی صحبت کند. تفکر اندیشمندان این مذهب را نسبت به جایگاه علم ببینید؛ بعد هر کدام خودمان را مقایسه کنیم با این جایگاه، ببینیم چقدر در این جایگاه به توصیه امام حسن عسکری (علیه السلام) عمل میکنیم؟ این توصیه به جد راجع به علمایی است که درعصر غیبت وجود دارند. امام (علیه السلام) میخواهند درعصر غیبت ساماندهی کنند تا علماء رهبریت فکری واجتماعی مردم رابه عهده بگیرند.
بنده گاهی عرض کردهام - شما ببینید این چه اهمیتی است که این مذهب راجع به علم دارد؟! کجا میتوانید پیدا کنید، درکدام اندیشه، کدام فکر، کدام مذهب، بالاتر بروید کدام دین این نگاه را به علم واندیشه دارد؟ - شیخ صدوق که همهی سلولهایش حدیث اهل بیت (علیهم السلام) است، یعنی کلامی که شیخ صدوق میگوید از آن کلام باید تلقی حدیث کرد وقتی که همهی فضائل شب قدر را برمیشمارد - شب قدری که آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی میفرماید: «برای شب قدر از پایان شب قدر باید استمداد جست.» یعنی امسال که شب قدر تمام میشود از همان موقع باید خودتان را آماده سازید، پله به پله استعداد روحی و نفسی پیدا کنید برای شب قدر آینده. این اهمیت شب قدر است - میفرماید: «ولکن من احیا هاتین اللیلتین بمذاکرة العلم فهو أفضل» (این شب قدر را، که این همه فضایل برایش نقل شده، احیا بدارید برای مذاکرهی علم افضل است از همهی آن عباداتی که خود شیخ صدوق بیان کرده.)
مرحوم آقای خوئی «معجم رجال الحدیث» را شب بیست ویکم رمضان تمام میکنند، مرحوم اربلی «کشف الغمة» را شب بیست وسوم رمضان تمام میکنند، مرحوم شیخ عباس قمی دو تا از کتابهای بسیار جالبشان را که درتراجم و سیره است را در شب نوزدهم رمضان تمام میکنند، آخر کتاب «مفتاح الکرامة» را ببینید؛ فاضل جواد کتاب را شب بیست و یکم رمضان تمام میکند. یعنی اینقدر کسب علم جایگاه عجیبی دارد که حتی این اندیشواران و بزرگان ما شب قدرشان باید به احیا علوم اهل بیت (علیهم السلام) بگذرد. چرا؟ چون خلعت کرامات که به انسانها میدهند اندازه دارد: «علی کثره علومهم.»
باز امام حسن عسکری (علیه السلام) در حدیث دیگری میفرمایند: «اگر کسی عالم به علوم اهل بیت باشد و دست ایتام آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را بگیرد کان کذا و فی درجتنا فی رفیع الاعلی»
دوستان خودمان را مقایسه کنیم. این «علی قدر علومهم» را چقدر بهش عمل میکنیم؟ وقتهایمان، زندگیمان، مشیمان، مباحثاتمان چه جور است؟
در قرن اخیر در مشهد دو نفر حجت در حوزه علمیه بود؛ یکی مرحوم آیت الله العظمی میلانی و یکی آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی. دانشگاهیان تهران در چهلم آقای بروجردی مجلسی برگزار کردند و قرار شد آقای جلال الدین همائی - شخصیت علمی حوزوای که رفت دانشگاه و از مبرزین دانشگاه است- سخنرانی کند. در اهمیت علم این حادثه را نقل کرد و گفت: درمدرسهی نیمهور اصفهان رفیق هم مباحثهای داشتیم که اهل قزوین بود (مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی). در اصفهان قحطی شده بود. مباحثه میکردیم. در بین مباحثه ناگهان این دوست هم بحث ما بی حال شد و غش کرد. فهمیدم از گرسنگی است. رفتم در مدرسه هر چه گشتم چیزی پیدا نکردم. رفتم بیرون از مدرسه. کنار جوی آبی دو سه برگ گاهو در گلها افتاده بود. این برگها را برداشتم و بعد از شستن در آب جوی آوردم و ذره ذره در دهان آقای شیخ هاشم قزوینی گذاشتم. آب کاهو را که قورت داد و یک ذره رمقی در بدنش آمد گفت: بلندم کن. بلندش کردم. تعبیر آقای جلاال الدین همائی این است که گله نکرد، از روزگار نگفت که ماشین نداریم، نگفت که خانه نداریم، نگفت که اوضاعمان چنان است و ... چشمانش را باز کرد دستش را گذاشت روی کتاب گفت: «کجا بودیم؟» و مباحثه را ادامه داد. ببینید این یک نگاه به علوم اهل بیت (علیهم السلام) است.
حالا علامه دهر باشی تمام شد؟ نه؛ نکته دوم مهم است:
2- وجدهم فی ارشاد عباد الله
تازه نگاه میکنند ببینند این عالم شیعه چقدر جدیت داشته در ارشاد عبادالله. این وظیفهی دوم که به عهده عالم شیعه است بسیارمهم است. ببینید دوستان روز قیامت از ما سوال نمیکنند که در خانهات نشستی دعوتت نکردند، برای سخنرانی ماشین درب خانهات نفرستادند، پیک نفرستادند، امتیازات ویژه قائل نشدند و ... «وجدهم فی ارشاد عباد الله»، عمل فعلی است نه انفعالی. جدیت در ارشاد بندگان خدا. علم آموختی این نکته را هم باید داشتیه باشی.
باز سلف صالح ما چه میکردند؟ امروزصبح نوشتههایم را نگاه میکردم یک نامهای از مرحوم علامه عسکری را دیدم. وقتی این نوشته رادیدم یادم آمد از عمل این پیرمرد. 86 سال سنش بود با کلوکسیونی از بیماریها. در مدینه با هم در یک اتاق بودیم. مدینه وضع حساسی داشت. وهابیت تلاش زیادی میکرد تا چهرهی تشیع را درمدینه متغیر کند. یک طرحی ریخته بودند که تا چند سال دیگر در بین شیعهی آنجا نامی از تشیع نباشد. بنا شد در شهر مدینه مقابله به مثل بشود. در اوج خفقان آنجا یک جمعی از جوانان مدینه را جمع کرده بودیم. به علامه عسکری عرض کردم که همچین جمعی هستند آیا حاضرید برویم برایشان صحبت کنید؟ فرمودند: بله من آمادهام. بلند میشدیم ازمحل استقرارمان در بعثه میآمدیم در یکی از هتلهای ایرانی لباسهای طلبهای را عوض میکردیم، مرحوم علامه عسکری یک پیراهن عربی میپوشیدند ویک چفیه هم روی سرشان میانداختند. مجبور بودیم پیاده برویم که دشمن تعقیب نکند. میرفتیم در نخلستانهای یک جلسات محدود با هفت هشت نفر برگذار میکردیم. در مسیر، خدا را شاهد میگیرم، به وضعی میرسید این سید که به نفس نفس میافتاد من میترسیدم که همان لحظه نفسشان قطع شود، روی زمین مینشستند و دستشان را میگذاشتند روی سینهشان یک جوری نفس میکشیدند که من وحشت میکردم. میگفتم آقا برگردیم شما حالتان مساعد نیست. میگفتند: کاری نکردیم، برگردیم جواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) راچه بدهیم؟
ببینید این آدمی که در این سن خیلی راحت میتوانست بنشیند در خانهاش (گفت یک وقت نشسته بودم در لواسانات دیدم درب خانه زنگ زدند. رفتم درب را باز کردم. دیدم مقام معظم رهبری هستند با دو تا از بچههایشان. آمدند نشستند و به من گفتند این دو تا بچه من را نصیحت کنید.) یک جایگاه اینطوری داشتند، جایگاه کمی نداشتند. دقیقا درهمان موقعیت نه یک بار در طول عمرش در طول چندین حجی که ما با ایشان بودیم مرتب این قضیه و این حادثه تکرار میشد میرفتیم در نخلستان. وقتی میرفتیم ایشان مثل یک جنازه میافتادند، نفس نفس میزدند. یک اکسیژن آنجا گذاشته بودند اکسیژن را در دهانش میگذاشتند. نفس میکشید، نفس میکشید. یک کم که به حال میآمد بلند میشد میگفت حالا بیایید بشینید صحبت کنیم. وجدهم فی ارشاد عباد الله. آن وقت از مشهد باید گزارش برسد که در آنجا کلیسای خانگی هست، در نیشابور کلیسای خانگی هست، در تربت کلیسای خانگی هست؟ یا یک جوانی که معلم قرآن بوده الان معلم انجیل شده و دارد انجیل تدریس میکند.
آیا ما مسئول نیستیم؟ ما چه کار میکنیم؟
آن وقت از آن طرف این مکتب آنچنان حقایقی و محتوای عمیقی دارد که اگر آن حقایق را خوب بیاموزیم و به دیگران بیاموزانیم قلوب همه را تسخیر میکند.
شرط توفیق
برای رسیدن به این مهم به نظر من علاوه بر این که باید خودمان همت داشته باشیم باید به ما افاضه هم بشود، باید کمکمان کنند، باید به ما توفیق بدهند. و توفیق میدهند به شرطی که چند خصوصیت باشد:
جدی گرفتن مسائل عبادی
یکی این که مسائل عبادی را جدی بگیریم. امام حسن عسکری (علیه السلام) - عرض کردم توصیههای امام حسن عسکری(علیه السلام) دقیقترین نسخههاست برای طلبه در عصر غیبت- میفرمایند: «وعلیکم بصلاة الیل و علیکم بصلاة الیل وعلیکم بصلاة الیل» بعد میفرمایند: پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم همین توصیه را به نخبگان مسلمانان داشتند.
دوستان، عزیزان این زشت است که پدری بگوید: «پسرم وقتی طلبه نبود در مسائل عبادی موفقتر بود.» نگاهمان نمیکنند فامیل، نمیرویم خانه پدرمان برای ایام نوروز و .... ما میخواهیم اسوه عملی باشیم برای آنها آن وقت ببینید نزدیک اذان شده این آقای طلبه گرم صحبت است. خبری نیست، اذان است باشد. نماز است باشد. حالا بحث سیاسی گرم است من باید دفاع کنم از آن کسی که باید دفاع کنم صدای اذان هم بلند شود کان لم یکن شیئاً مذکورا. ببینید این بد است که یک پدر گله کند که پسرم وقتی طلبه نبود موفقتر بود. آن وقت میخواهیم تأثیرگذار باشیم، میخواهیم متحول کنیم، میخواهیم ...
عزیزان اگر این حرفها نباشد هر چه اصطلاح روی اصطلاح یاد بگیریم. اصول و فقه و حرفهای کمپانی و شیخ و نائینی و آقا ضیاء و فلاسفهی جدید وقدیم وهمه را روی هم انبار کنیم اگر این حالت نباشد بدانید تأثیری ندارد. یک نمونههایی بوده که اگر بگویم خواهید دید که آخرش چه میشود. یک مقدار سعی کنیم برنامه ریزی کنیم.
اخلاص در عمل
مرحله دوم اخلاص در عمل است. عزیزان، دوستان تبلیغ ناملایمات دارد. تبلیغ گرفتاری دارد. تبلیغ سختی دارد. دست مردم را گرفتن، ارشاد عباد الله انواع مشکلات را به همراه دارد. اگر یک ذره اخلاص چاشنیش کنیم همهی سختیها برایمان راحت میشود، خداوند به کارمان هم برکت میدهد. اما یقین بدانید اگراخلاص نباشد هیچ فایدهای ندارد.
بارها عرض کردهام، خودتان بهتر از من میدانید، ما چقدر عالم دعایی در بین شیعه داریم؟! علماء درجه یک دعایی داریم که کتابهای متقن نوشتهاند. چگونه میشود که مفاتیح الجنان حاج شیخ عباس قمی میشود عدل قرآن؟ و در خانهی هر شیعهای برویم امروز میگویند قرآن ومفاتیح دارید؟ علت چیست؟ خود ایشان جواب داده. می گوید نشسته بودم سفینة البحار را مینوشتم و کتاب منازل الآخرهام را آن شیخ مسالهگو در مسجد برای مردم میخواند. روزی پدرم که میرفت پای منبر آن مسألهگو و میدید من یک سره دارم مینویسم گفت: ای کاش تو هم مثل آن شیخ عبدالرزاق مسأله میگفتی و همین قدر برای مردم فایده داشتی، چه فایده یک سره نشستی و فقط اینها را مینویسی؟ حاج شیخ عباس قمی فرمودند: در دهانم گشت که بگویم بابا آن کتابی را که حاج شیخ عبدالرزاق مسألهگو برای شما میخواند من نوشتهام ولی یک مرتبه خودم را کنترل کردم و با خودم گفتم حاج شیخ عباس برای خدا این کار را کردی یا برای پدرت؟ اگر برای خداست که لازم نیست چیزی بگویی. گفت هیچ چیز نگفتم. گفتم بابا دعا کنید به من هم خدا توفیق عنایت کند. این اخلاص باعث میشود مفاتیح الجنان میشود عِدل قرآن.... [3]
.............. پاورقی: ...................................................................................
[1] این سخنان توسط حضرت استاد مروی در جمع طلاب مشهدی حوزهی علمیهی قم در روز جمعه 3/2/1389 در مدرسهی فیضیه ایراد گردیده است.
[2] مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج2، ص317-318، ح21460
عن ابی محمد العسکری (علیه السلام) انه قال: «ان علماء شیعتنا یحشرون فیخلع علیهم من خلع الکرامات علی کثرة علومهم وجدهم فی ارشاد عباد الله»
[3] با تشکر از برادر ارجمند جناب آقای علیآبادی که در آماده سازی این پست یاریگر ما بودند.