استاد مروی - 2 نکته از تشییع جنازه ی حضرت آية الله العظمى آقاى حاج شيخ محمد تقى بهجت (ره)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلّي الله علي سيّدنا و نبيّنا حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا أبي القاسم المصطفي محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم و علي أهل بيته الطّيّبين الطّاهرين
صلاةً ترغمُ انوفَ الجاهدين الّلهمّ وفّقنا للعلم و العمل به[1]
در آغاز رحلت بقية السلف و قدوة الخلف مرحوم آية الله العظمي بهجت را به ولي النعمه مان آقا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و به مراجع، علما، حوزههاي علميه و دوستان تسليت عرض ميكنم.
اگر نكتهاي نسبت به ايشان بخواهد گفته شود به نظرم ايشان از مصاديق بارز اين خطبهي حضرت امير (صلوات الله و سلامه عليه) هستند كه:
عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِي قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِيدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ ... قَدْ أَبْصَرَ طَرِيقَهُ وَ سَلَكَ سَبِيلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ وَ قَطَعَ غِمَارَهُ.[2]
من شخصا مطالبي از ايشان دارم كه به جهاتي الآن موقعيتش نیست مطرح شود ولي در آینده بعضي از مطالبي كه بنده شخصا از ايشان دارم خدمتتان عرض خواهم كرد.
بالاخره ايشان از كساني بود كه جاذبه ی مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهاني _ مرحوم كمپاني _ ايشان را گرفت و علماً و عملاً ايشان به همراه رفيق هم بحثشان مرحوم آية الله آقا شيخ ذبيح الله قوچاني كه در درس مرحوم حاج شيخ اين ها با هم هممباحثه بودند و هر دو از انفاس قدسيه مرحوم كمپاني استفادههاي علمي و عملي فراوان كردند و بعد هم تلمّذ عرفاني پيش مرحوم آقا سيد علي قاضي كه بالاخره آثار و بركات مهمي در عمر ايشان داشت.
من دو نكتهی خيلي كوتاه ميخواهم از تشييع جنازهی ديروز ايشان استتنتاج كنم و بعد درس را پیبگیریم.
چند نفر از دوستان حجازي ميگفتند يك چيزي بنويس راجع به مرحوم آیت الله بهجت. چيزي قلمي كردم كه با اين جمله شروع ميشد آن را ميگویم بعد هم اين دو تا نكته را.
آغازش را اينجور نوشتم كه: «انا لله و انا اليه راجعون لا عزاء لنا غير هذه الكلمة الربانية ازاء اتواجع الدهر التي تلاحقنا يوما بعد يوم فنفقد عزيزا و نودع حبيبا و ننشد بعده قول الشاعر أ في كل يوم لي حبيب اودعه فلا انا اقفوه و لا هو يرجع»
بعد اشاره كردم كه مرحوم آقاي بهجت از مصاديق شعر اين شاعر ند كه:
من الرجال المصابيح الذين همو
كانهم من نجوم حية صنعوا
اخلاقهم نورهم من اي ناحية
اقبلت تنظر في اخلاقهم سطعوا
اين قسمتي از نوشتهي چند صفحهاي بود كه قلمي كردم براي ايشان.
ولي دو تا تذكر كه از تشييع جنازه ايشان انسان ميگيرد.
نکته اول:
دوستان ببينيد اين همه ميخوانيم كه هر كه بين خودش و خدا را اصلاح كند خدا بين او و مردم را اصلاح ميكند ببينيد اينها درس است براي ما. لازم نيست به دنبال شهرت بگرديم لازم نيست به دنبال مكنت بگرديم لازم نيست به دنبال الاحقر رفتنها بگرديم نه، آني كه مهم است اصلاح بين خود و خداست. اگر كسي اين را اصلاح كند ببینید چه جور خدا بين او و مردم اصلاح ميكند.
اين يك نكته كه بايد براي ماها در رفتار و در عملمان درس باشد.
نكته دوم:
به نظر من تشييع جنازهی ديروز يك پيام بسيار مهم به خيلي از مدعيان روشنفكري و منور الفكرها در ايران داشت آنان كه مرتب مينويسند و ميگويند از عدم رابطهی مردم با روحانيت، از دست دادن روحانيت جايگاه اجتماعي و پایگاه خودش را، اينهايي كه آروغ روشنكفري ميزنند و در اين ده دوازده ساله اگر نوشتههايشان را جمع كنيد به اندازه يك انبار پر از نوشته ميشود بر عليه روحانيت برای همهشان تشييع جنازه ديروز يك درس بود.
جايگاه عظيم روحانيت را در بين مردم ببينند. روحانيای كه بين خودش و خدا اصلاح كرده، با انبوه تبليغاتي كه بر عليه روحانيت هست محبوبيت اين آدم را در بين مردم ببينند مردم چكار ميكردند. اينها از نظر جامعه شناسي خيلي تحليل دارد، خيلي حرف دارد، خيلي حرف ميزند براي خيلي از افراد.
برخي از افراد مسن قم تعبيرشان اين بود كه اين حال و هوا را فقط يك بار ديگر در زمان فوت مرحوم آقاي بروجردي ديدهايم و خيلي از ماها اين حال و هوا را در تشييع جنازه حضرت امام (ره) در تهران ديدهايم.
بالاخره اين پايگاه روحانيت است.
درس براي ما اين است كه رابطهمان را با خدا درست كنيم
هر كه رابطهاش را با خدا درست كند خدا همهی امورش را متكفل ميشود.
براي منفور الفكرها درس اين است كه اينقدر ننشينند در خانههاي تاريك خودشان قلمي كنند كه روحانيت جايگاه و پايگاه خودش را از دست داده، بدين علت چنان شده بدان علت چنين شده.
پايگاه روحانيت را مثل ديروز بايد آنها بنشينند محاسبه كنند كه شهر قم يك دنيا جوشش شده بود، از هر جا ميرفتي ميديدي جمعيتي پشت سر هم دارند براي تشييع پيكر يك فرد نود و چند ساله ميروند. اين پايگاه روحانيت است در بين مردم.
كه اميدواريم ان شاء الله خدا به يك جمعي كه انفاس قدسيه دارند اين توفيق را بده كه اين راه را ادامه بدهند و همچنان روحانيت عزيز در بين مردم با عملشان با مشيشان با رفتارشان باشه. درسي هم براي خود ماست كه حواسمان جمع باشد كه چه كار كنيم که رابطه خودمان را با خدا اصلاح كنيم.
باز هم تسليت ميگويم اين ضايعه بزرگ را به آقا و مولايمان حضرت حجت، حوزههاي علميه، مراجع و ان شاء الله اميدواريم كه از باب ما ننسخ من آية او ننسها نات بخير منها او مثلها [۳]خداوند بالاخره اين توفيق را از حوزهها نگيرد كه اشخاص معنوي و عرفاني بروز كنند و ان شاء الله خط اهل بيت عصمت و طهارت را در حوزهها تثبيت و ادامه بدهند ان شاء الله.[۴] ...
[1] . درس خارج فقه ـ مبحث اجاره ـ چهارشنبه 30/2/88
[2] - نهج البلاغة، صص 118و 119 - 87 و من خطبة له (ع) و هي في بيان صفات المتقين و صفات الفساق و التنبيه إلى مكان العترة الطيبة و الظن الخاطئ لبعض الناس: عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِي قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِيدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ وَ ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَكَ سَبِيلًا جَدَداً قَدْ خَلَعَ سَرَابِيلَ الشَّهَوَاتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَكَةِ أَهْلِ الْهَوَى وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِيحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَ مَغَالِيقِ أَبْوَابِ الرَّدَى قَدْ أَبْصَرَ طَرِيقَهُ وَ سَلَكَ سَبِيلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ وَ قَطَعَ غِمَارَهُ وَ اسْتَمْسَكَ مِنَ الْعُرَى بِأَوْثَقِهَا وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا فَهُوَ مِنَ الْيَقِينِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَرْفَعِ الْأُمُورِ مِنْ إِصْدَارِ كُلِّ وَارِدٍ عَلَيْهِ وَ تَصْيِيرِ كُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ كَشَّافُ عَشَوَاتٍ مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ دَفَّاعُ مُعْضِلَاتٍ دَلِيلُ فَلَوَاتٍ يَقُولُ فَيُفْهِمُ وَ يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ 364 نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ لَا يَدَعُ لِلْخَيْرِ غَايَةً إِلَّا أَمَّهَا وَ لَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْكَنَ الْكِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَ يَنْزِلُ حَيْثُ كَانَ مَنْزِلُهُ.
منبع: نهج البلاغة- نويسنده : خطب الإمام علي (ع)- جلد : 1- تحقيق : شرح : الشيخ محمد عبده- چاپ : الأولى- سال چاپ : 1412 - 1370 ش - ناشر : دار الذخائر - قم

















