چند عکس از غزه (لطفا کلیک کنید)

 

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين
و صلّي الله علي سيّدنا و نبيّنا حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا
أبي القاسم المصطفي محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم و علي أهل بيته الطّيّبين الطّاهرين
صلاةً ترغمُ انوفَ الجاهدين الّلهمّ وفّقنا للعلم و العمل به

 

ــــــــــــــــ««»»ــــــــــــــــ

... به مناسبت حوادث غزه می‌خواستیم یک بحث مبسوطی داشته باشیم که وقت خیلی کم است. حالا در حدّی که وقت هست به طور مختصر عرائض بسیار کوتاهی را عرض کنیم.

در این حوادث توجّهی داشته باشیم به قرآنی که «غزٌ في کُلِّ حالٍ و زمان» (در هر زمانی تازه است.)، یعنی گویا همین امروز قرآن نازل شده است. سوره‌ی مائده را آیه‌ی 51 تا 53 را ملاحظه کنید:

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

یَآ اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا تَتَّخِذُوا الیَهُودَ وَ النَّصاری اَولِیآءُ بَعضُهُم اَولِیآءُ بَعضٍ

ای اهل ایمان یهود و نصاری را (که دشمن اسلامند) به دوستی مگیرید آنان بعضی دوستدار بعض دیگرند

وَ مَن یَتَوَلَّهُم مِنکُم فَاِنَّهُ مِنهُم

و هر که از شما مؤمنان با آن‌ها دوستی کند (در کفر و ستمگری) به حقیقت از آن‌ها خواهد بود

اِنَّ اللهَ لایَهدِی القَومَ الظالِمینَ *

و همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد نمود *

فَتَریَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ یُسارِعوُنَ فیهِم

گروهی منافق (مسلمان ظاهری) که دلهاشان ناپاک و ناخوش است خواهی دید که در راه دوستی ایشان می‌شتابند

یَقولُونَ نَخشی اَن تُصیبَنا دائِرَةٌ

و می‌گویند ما از آن می‌ترسیم که مبادا در گردش روزگار آسیبی از آن‌ها به ما رسد

فَعَسی اللهُ اَن یَاتِیَ بِالفَتحِ اَو اَمرٍ مِن عِندِه

باشد که خدا برای مسلمین فتحی پیش آورد و یا امری دیگر از طرف خود

فَیُصبِحُوا عَلی مآ اَسَرُّوا فی اَنفُسِهِم نادِمینَ *

تا منافقان از آن‌چه به نفاق در دل نهان کرده‌اند سخت پشیمان شوند *

وَ یَقُولُ الَّذین امَنُوا اَهؤُلآءِ الَّذینَ اَقسَمُوا بِاللهِ جَهدَ اَیمانِهِم اِنَّهُم لَمَعَکُم

و اهل ایمان گویند آیا اینان هستند که با جدّیّت و مبالغه‌ی بسیار به خدا سوگند یاد می‌کردند که ما از شما هستیم

حَبِطَت اَعمالُهُم فُاَصبَحُوا حاسِرینَ*

(اکنون چگونه ریاکاری آن‌ها پدیدار شد) و اعمالشان باطل گردید و سخت زیانکار شدند.

 

گویا این آیات همین امروز نازل شده و وضعیّت امروز مسلمانان را بیان می‌کند.

 

سه محور مورد بحث

سه محور در این بحث مطرح است که باید برّرسی کرد:

۱- تحلیل اهداف تهاجم اسرائیل به غزه؛

۲- وظیفه‌ی سایر مسلمانان؛

۳- درس‌هایی که از وضعیّت غزه می‌گیریم.

 

محور اول: تحلیل اهداف تهاجم اسرائیل به غزه

در بحث اوّل به طور بسیار مختصر چهار هدف را برای تهاجم امروز ارتش اسرائیل به غزه می‌شود ترسیم کرد:

۱- بازگرداندن آبروی ریخته شده اسرائیل بعد از جنگ با حزب الله؛

۲- ایجاد امنیّت در شهرک‌های صهیونیستی اطراف غزه؛

۳- حذف مقاومت فلسطین؛

۴- تقابل با جمهوری اسلامی ایران.

این چهار محور، که هر کدام بحث‌های مفصّلی در جای خودش دارد، اهداف رژیم صهیونیستی را از حمله به غزه تشکیل می‌دهد.

بعضی از این اهداف را مختصر اشاره بکنم.

 

هدف اول: بازگرداندن آبروی ریخته شده اسرائیل بعد از جنگ با حزب الله

آنانی که مطالعه دارند در وضعیّت و عمل‌کردِ رژیم صهیونیستی (پروتکلات حکماءُ صهیون کتاب‌های مختلف دیگری که مستشرقین و غیره در این زمینه نوشته‌اند) می‌دانند رژیم اسرائیل 50 سال است از نظم سیاسی و نظم پولادین نظامی خودش به عنوان یک نظام موفّق در برخود با دشمنانش تبلیغ می‌کند. با  مشی‌های مختلفی که در این 50 ساله در پیش گرفته بود زهر چشمی از همه‌ی اعراب، همه‌ی مسلمان‌ها و همه‌ی دنیا گرفته بود. و در حقیقت در دنیا به عنوان یک رژیم با صلابت، با استحکام فوق العاده خودش را نشان داده بود و در مقابل ضعف و سستی و زبونی را برای مخالفین خودش در دنیا ترسیم کرده بود. و این خط را پیگیری می‌کرد.

افراد مختلفی هم در داخل اسرائیل این مطلب را بارها گفته‌اند که وضعیّتی به وجود آورده‌ایم که کسی خیال مبارزه با صهیونیست را به ذهنش نمی‌آورد. یعنی تا قبل از این ده ساله‌ی اخیر وضعیّتی ترسیم کرده بودند که مبارزینی مثل یاسر عرفات با آن همه مبارزه‌اش بالاخره به این نتیجه رسید باید سر خم کند، تواضع کند، تسلیم بشود و هیچ کسی تو خانه‌اش حتّی فکر مبارزه با اسرائیل را نداشته باشد.

حالا با چه روش‌هایی دیگر الآن آن روش‌ها هم عجیب و غریب است. با جنگ و کشتار و ارعاب و ... تمام تاریخش پر از این حرف‌هاست.

یک نویسنده‌ایست به نام اریک رولو کتابی دارد «فلسطینی آواره». در حقیقت شرح زندگانی یکی از نخبگان از رهبران فلسطین را ترسیم کرده، به فارسی هم ترجمه شده، «خاطرات ابو ایاد»، مغز متفکّر سازمان آزادی بخش فلسطین، که من خودم در دو سه سال بعد از پیروزی انقلاب در لبنان یک ملاقات مفصّلی با همین ابو ایاد داشتم، از نزدیک با او صحبت کردم، آدم عجیبی بود. خاطراتش را این نویسنده آورده جمع و جور کرده نوشته. کتاب عجیبی است که در این کتاب خوب وضعیّت اسرائیل و آن هجمه‌ای که در طول بیش از 50 سال بر ملّت مظلوم فلسطین و ملّت‌های منطقه تحمیل کرده خوب ترسیم می‌کند.

 

از جمله  می‌نویسد در سال 1948 وقتی بنا شد دیر یاسین گرفته بشود، دیر یاسین یک دهکده‌ای بود در نزدیک بیت المقدّس. آن زمانی که اعلامیّه‌ی بالفور توسّط انگلستان ترسیم شد بنا شد که یک کشور بدون مردم برای مردمی بدون کشور در دنیا به وجود بیاید. بنا شد آن کشود فلسطین باشد. فلسطین کشور بدون مردم نبود تا برای مردم بدون کشور گذاشته بشود. لذا صهیونیست‌ها تحلیل کردند مردم این کشور باید از بین برود تا یک کشور بدون مردم بشود تا بعد مردم بدون کشور آن‌جا مسلّط بشود.

 

خوب مردم فلسطین باید از بین بروند با انواع قتل و ارعاب و تهدید و امثال ذلک. می‌نویسد این‌ها در دیر یاسین بعد از این‌که دهکده فتح شد، مردم عادی در دهکده بودند، 250 نفر را یک جا جمع کردند شروع کردند پیرمرد، زن، بچه با رگبار عدّه‌ای را کشتند، عدّه‌ای را زنده به گور کردند و 30 تا زن حامله را شکم دریدند. در یک مسجدی در نزدیک دیر یاسین زخمی‌ها را جمع کردند چند روز این‌ها آب نداشتند بخورند به حدّی که مجبور شدند از ادرار خودشان می‌آشامیدند. بعد هم آمدند مسجد را روی سر این‌ها خراب کردند زنده این‌ها را به گور کردند.

صبرا، شتیلا تمام این ارعاب‌ها و تحدید‌ها برای این بود که رژیم اسرائیل به هر کسی که در دنیا فکر مبارزه با او را دارد نشان بدهد که کسی نباید حتّی فکر مبارزه با اسرائیل را داشته باشد.

در کشورهای عربی هم این نکته را ترسیم کردند، رهبران عرب، جنگ‌های مختلف هم این مسئله را به اثبات رساند، جنگ شش روزه‌ی اعراب و اسرائیل چندین کشور درگیر شدند یک هفته طول نکشید بلندی‌های جولان و قسمتی از کرانه‌ی باختری و قسمت‌های دیگر هم ضمیمه‌ی اسرائیل شد در عرض شش روز وضعیّت تمام شد رفت.

انقلاب اسلامی ایران پیروز شد. امام امّت شعار آزادی قدس را دوباره سر دادند. بیداری امّت اسلامی بعد از انقلاب اسلامی در جهان شروع شد.

اوّلین جرقه‌ی تقابل با اسرائیل مجاهدت شیعیان جنوب لبنان بود. اسرائیل وقتی آمد تا بیروت پیش رفت در آن حمله‌ی خودش در سال 1982 وضعیّت جوری شد که یکی از رهبران جهان عرب که الآن هم زنده است و رهبریّت دارد در جهان عرب خطاب به فلسطینی‌ها گفت هیچ چاره‌ای برایتان نمانده، فقط خودکشی انقلابی کنید که در تاریخ نامتان محفوظ باشد که مبارزه کرده‌اید. یعنی به فکر رهبران عرب هیچی نمی‌آمد، می‌گفتند فقط راه این است رهبران فلسطینی بروید خودکشی انقلابی کنید تا نامتان بماند، همین، دیگر راه چاره نیست.

یک استفتاء سه خطی شیعیان لبنان از امام کردند که وضعیّت ما در جنوب لبنان چه بشود؟ امام یکی دو خط جواب دادند. فرمودند:

«بقاء شیعه در جنوب لبنان و دفاع از سرزمین خودش واجب است.».

این دو خط فتوای سیّد روح الله موسوی یک حرکت جدید را در منطقه آغاز کرد.

فلسطینی‌ها در رفتند، فرار کردند. من یادم است قبل از این حمله رفتم لبنان. بعد رفتیم در نزدیک مرز، الآن آن مناطق دست اسرائیل است. قسمتی از مزارع شبعا رفتیم سنگرهای فلسطینی را ببینیم از نزدیک. یک جا داس و چکش یک اوضاعی، یک زن آنچنانی با یک مرد تو سنگر و به خیال مبارزه با دشمن و بعد بعضی از دوستانی که با ما بودند بِهِشون می‌گفتم این‌ها می‌خواهند مثلاً اسرائیل را شکست بدهند؟ این‌ها با این وضعیّت؟ وقتی اسرائیل آمد همه‌شان فرار کردند، یکی‌شان نماند آن‌جا.

شیعیان مظلوم جنوب لبنان مقاومت کردند. وضعی شد برای اوّلین بار در آن مرحله اسرائیل از جنوب لبنان با خفّت و خواری فرار کرد.

بعد از او پیروزی سال 2006 حزب الله در لبنان بود. که این دیگر سرآمد فتحُ الفتوح در منطقه بود و زخمی به تن اسرائیل وارد کرد که زخم نظامی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی که تمام بدن اسرائیل را مجروح کرد. و در مقابل باعث شد تفکّر انقلابی شیعی به عنوان یک تفکّری که توان مبارزه با اسرائیل را دارد در جهان اسلام مطرح بشود.

من شاید برای بعضی گفته باشم که یکی از دوستانمان در کویت آمد قم منزل ما تعریف کرد، گفت ما بعد از پیروزی حزب الله کمک‌های شیعه را جمع کرده بودیم که ببریم برای آقا سیّد حسن نصرالله. اسم یکی از علماء کویت را برد، سنّی است، یک مقدار سبقه‌ی وهّابی هم دارد، من در مسجدش با او گفتگو کردم.

گفت: فلانی را که با هم رفتیم مسجدش یادت است؟

گفتم: آره.

او به من زنگ زد. گفت که ما هم یک سری کمک داریم می‌خواهیم بفرستیم برای آقا سیّد حسن نصرالله می‌خواهم برایت بیاوریم، می‌بری؟

گفتم: آره.

گفت: آمد. کمک‌هایی را جمع کرده بودند، آورد.

یک تقاضا هم از آقا سید حسن نصرالله دارم.

گفتم بگو تقاضایت چیه؟

گفت: وقتی لبنان را بمباران می‌کردند مسیحی‌ها، دروزی‌ها، سنّی‌ها، شیعه‌ها خانه‌هایشان تخریب می‌شد، تلویزیون‌ها، خبرنگاران می‌رفتند از مردم می‌پرسیدند می‌گفتند خانه‌ات خراب شده وضعیّتت چیه؟ همه یک جمله می‌گفتند، می‌گفتند:

«فداءً لحِزاء سیّد حسن.».

فدای کفش سیّد حسن نصرالله.

خانه‌مان خراب شده؟ فدای کفش سیّد حسن نصرالله. این عالم سنّی، این دوست ما گفت که، به من گفت این کمک‌ها را که دادی به سیّد حسن بگو کفشش را از پایش در بیاورد. کفشش را بیاور کویت. من می‌خواهم تو مسجدم این کفش را بگیرم کفش عالمی که باعث شد ابهّت و صلابت را به امّت اسلامی برگرداند، عزّت برای امّت اسلامی آورد روی چشمم بگذارم.

به این رفیقمان گفتم که، خوب سیّد حسن را من از نزدیک می‌شناسم، خیلی هوشیار و زیرک است، به او گفتی چی جواب داد؟

گفت: آره به او گفتم.

به من گفت که سلام من را به این عالم برسان. بگو این پیروزی‌ها نه از عبای من است، نه از عمّامه‌ی من است، نه از محاسن من است، نه از کفش من است دست برد سمت کشوی میزش، یک جانماز با مهر امام حسین در آورد. گفت این را بده به آن عالم سنّی سلام من را به او برسان بگو ارتباط ما را با صاحب این تربت مطالعه کند آن‌گاه رمز پیروزی ما را در می‌یابد.

پیروزی حزب‌الله در لبنان باعث شد این تفکر در جهان اسلام مخصوصاً در فلسطین اشغالی گسترش پیدا کند.

حواسمان جمع باشد

دوستان، برادران آنان‌ که بعضی زمزمه‌های دیگر به گوش بعضی می‌خوانند که ذکرش هم این‌جا درست نیست از آنها عاجزانه می‌خواهم که امروز رهبران اسرائیل (خودشان تصریح می‌کنند) درگیر شده‌اند با مَدّ و گسترش شیعه در داخل اسرائیل. حواستان جمع باشد. حرف‌هایی که فلسطینی‌ها آنچنانند، معلوم نیست کمک به آن‌ها روا باشد، این‌ها مغزهایی است که اطراف خودشان را فقط می‌بینند. این‌ها مغزهایی است که خوب موقعیّت امروز منطقه را درک نمی‌کنند.

رئیس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی در شهریور امسال یک گزارشی به نخست وزیر اسرائیل داده. در بعضی جاها این گزارشش آمده. در این گزارش به عنوان یک هشدار جدّی می‌گوید: شماری از پیروان و رهبران سنّی جنبش ضدّ صهیونیستی به مذهب تشیّع گرویده‌اند و این خطر بزرگی است برای ما.

در کفر کناء، الناصره، شفا امر، الجلیل، مثلث، یافا، مجد الکرم، النقیب امروز جلسات عزاداری امام حسین تشکیل می‌شود. انبوه جمعیّتی که جذب تشیّع شده‌اند.

یکی از اساتید دین شناسی تطبیقی در مدرسه‌ی عالی دینی در قدس اشغالی در 19 اکتبر سال قبل یک کتابی منتشر کرده. قسمتی از این کتابش را اختصاص داده به تشیّع در مناطق عربی پر جمعیّت فلسطین مخصوصاً در منطقه‌ی غزه و النقیب و قدس. و گزارشات عجیبی در این نوشته‌اش از گسترش تشیّع در این منطقه آورده است. این تفکّر اسلامی با این نگاه شیعی در فلسطین و در منطقه رو به گسترش است و بزرگترین ضربه را به اسرائیل زده است.

اوّلین هدف از حمله به غزه این است که می‌خواهد این زخم عظیمی را که بر تن اسرائیل مانده است را التیام بخشد.

آن وقت او تحلیل کرده، 18 ماه غزه را محاصره کرد، از جنگ با حزب‌الله عبرت گرفت، در تاکتیک های نظامیش بهبودی بخشید، امکانات پیشرفته‌ی جاسوسی در غزه دارد که شاید در هیچ جا نداشته باشد. 18 ماه در یک پایگاه نظامیشان عملیات غزه را این‌ها شبیه سازی کردند. ارتش اسرائیل 18 ماه بارها در یک منطقه‌ای شبه غزه درست کردند بارها به آن منطقه حمله کردند و تمام سد خلل‌ها را انجام دادند که بالاخره یک حمله‌ی موفّقی داشته باشند. آن چهار تا هدف را هم پیگیری می‌کردند. اوّلین هدف این بود که زخمشان را از پیروزی حزب‌الله التیام بخشند.

 

هدف دوم: ایجاد امنیّت در شهرک‌های صهیونیستی اطراف غزه

دومین هدف این بود که فلسطینی‌ها با یاد گیری از حزب‌الله، هی می‌گویند اسلحه از ایران می‌آید، نمی‌فهمند که آن‌ها می‌روند یک لوله می‌خرند از آن مغازه‌های لوله فروشی بعد یاد گرفته‌اند تو یک مناطقی در داخل خودشان با شکر و با بعضی از مواد اسیدی دیگر این‌ها را مخلوط می‌کنند همین موشک‌هایی را که می‌زنند آن‌ها می‌شود. نه از ایران می‌آید، نه از رفح می‌آید، نه از مصر می‌آید لذا هر چی هم می‌زنند می‌بینند تمام نمی‌شود بالاخره. آن‌ها نمی‌دانند که روی پای خودشان ایستاده‌اند بالاخره.

از سال 2006 تا امروز 2008 بعد از پیروزی حزب‌الله فلسطینی‌ها از موشک‌های دو کیلومتری، سه کیلومتری، چهار کیلومتری، تا قبل از حمله به غزه از موشک‌های با برد 19 کیلومتر استفاده کرده بودند. مرتّب می‌زدند شهرک‌های فلسطین اشغالی را، امنیّت را از هزاران تن از اسرائیلی‌ها گرفته بودند.

هدف دوم اسرائیل این بود که امنیّت را در شهرک‌های اطراف غزه فراهم کند مقاومت اسلامی، جهاد اسلامی و حماس را در هم بکوبد بعد مزدوری مثل محمود عبّاس

محمد عباس (ابومازن) و رایس

محمود عباس (ابو مازن) و رایس

و فرعون مومیایی شده‌ی مصر حسنی مبارک هم به کمکش آمد

حسنی مبارک و وزیر امور خارجه اسرائیل

 

اولمرت

و رژیم سعودی که بالاخره بر این مقاومت اسلامی بتوانند در منطقه غلبه کنند.

 

ملک عبدالله و بوش

 

و بعد، اگر غزه را کوبیدند نابود کردند نوبت جمهوری اسلامی ایران برسد، شکّ نکنید. این‌ها اگر پیروز بشوند در منطقه و خاکریزهای اوّل را بشکنند نوبت ماست. ولو دیگر معادلات تغییر کرد. تا همین جا بیشتر هم لازم نیست اگر فلسطینی‌ها بیشتر هم نتوانند مقاومت کنند  نشان داد دیگر اسرائیل نمی‌تواند کاری بکند. ولی اگر اسرائیل تا 9 روز اوّل (یعنی سه روز حمله‌ی هوایی پیشبینی کرده بودند و شش روز حمله‌ی زمینی) اگر وضعیّت غزه تمام می‌شد اولتیماتم به ایران بود.

آن‌هایی که حتّی از یک دعا کردن برای جریان غزه زبانشان نمی‌چرخد بدانند که بعد نوبت آن‌ها بود. یعنی دیگر زن و بچه‌ی آن‌ها ایمن نبودند. این‌ها را بدانند. 18 روز می‌گذرد ببینید وضعیّت چه شده است؟

نه تنها مقاومت اسلامی نابود نشده است که امروز به تعبیر یکی از تحلیل‌گران منطقه نتیجه‌ی حمله‌ی اسرائیل به غزه این شد که یک سیّد جوان شیعی به نام سیّد حسن نصرالله رهبر جهان عرب شد.

سید حسن نصرالله

 

این نتیجه‌اش شد. پر نفوذترین شخصیّت امروز در جهان عرب پیرو هر مذهبی که هستند یک سیّد جوان شیعی است به نام سیّد حسن نصرالله.

حرکت‌های داخل مصر این را نشان داد که، خیلی گفته نمی‌شود چه خبر است داخل مصر، من اطلاعات موثّقی از داخل مصر دارم چه غوغایی است آن‌جا و داخل کشورهای عربی.

تمام این 600 حمله‌ی هوایی‌ یک بار اسرائیل اعلام نکرد یک سکوی موشکی را توانسته باشیم زده باشیم. نه تنها امنیّت به شهرک‌های صهیونیست نشین اطراف غزه برنگشت، بلکه از 19 کیلومتر برد موشکی و ناامنی رسید به 50 کیلومتر.

موشک های دست ساز مقاومت

و امروز به شدّت وحشت دارند که اگر ده کیلومتر دیگر اضافه بشود مرکز رژیم صهیونیستی تلاویو هم دیگر امنیّت ندارد.

رهبران میانه رو می‌خواستند رهبریّتشان را تثبیت کنند، محمود عبّاس تمام شده بود با او معادله کردند امروز وضعیّت آن‌ها به جایی رسیده است که حتّی طرفداران نزدیک‌شان از آن‌ها بریده‌اند.

خوب با جمهوری اسلامی ایران هم که با این وضعیّت دیگر باز آن‌ها باید فکر مقابله با جمهوری اسلامی ایران را از سر بیرون کنند. این اهداف برآورده نشد بلکه مسئله برعکس شد.

دو بحث دیگر داریم: پیامدهای این حادثه در دنیا چیه؟ وظایف ما در مقابل این حادثه چیه؟

فقط مختصر چون درس بعدی هم شاید فرصت نکنیم، نرسیم اصلا بحث کنیم دوستان دفاع از مظلومین غزه وظیفه‌ی مهم ماست. وظیفه‌ی انسانی ماست، وظیفه‌ی اسلامی ماست:

«مَن سَمِعَ مُسلماً ینادی یا لَلمسلمین فلم یُجِبهُ فلیس بمسلم»

وضعیّت امروز غزه چه خبر است؟

این بچّه‌های مظلوم چه گناهی دارند؟

شهید غزه

این کشتار دد منشانه آیا روح انسانی انسان را آزرده نمی‌کند که در مقابلش موضع بگیرد؟

الحمدالله شیعیان و رهبران آنان در طول تاریخ در دفاع از برادران مسلمان خود پیش قدم بوده‌اند و امروز نیز چنین هستند.

وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین.[1][۲]



[1] . این سخنان در تاریخ چهارشنبه 25/10/1387 هـ.ش. در درس خارج فقه حضرت استاد مروی (حفظه الله تعالی) ایراد گردیده است.

[۲] . غزه به روایت تصویر (لطفا کلیک کنید) 

                                                          .............................ادامه دارد...........