به مناسبت ایام تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری

۲ نکته که تبلیغ کنندگان برای کاندیداها باید رعایت کنند

 کاندیداهای ریاست جمهوری

 

** دانلود فایل صوتی **

برای دانلود لطفا کلیک کنید

تا کنون ۴۴ مرتبه این فایل دانلود شده است.

 

برای اطلاع از به روز رسانی "استاذنا" با ارسال مشخصات خود

در سامانه  ۳۰۰۰۸۲۸۸۸۰  عضو شوید.

 

نکته­ی اول: انتخابات

انتخابات بسیار مهم ریاست جمهوری را در پیش داریم. یکی از موازین مهم در دنیا برای اعتماد مردم به یک نظام، شرکت در انتخابات است. طبیعی است که شاید برای کسی مجوزی برای عدم حضور نباشد. ممکن است بهردلیل فردی ناراحت باشد. شاید هم ناراحتی­اش بجا باشد ولی با این حال، الان وقتی است که بالاخره بحث اصل نظام مطرح است. خیلی از افراد باید از خیلی از مسائل کوتاه بیایند. این همه ایثار و فداکاری و خون شهدا و زحمات و بالاخره دنیا هم نگاه میکند میزان جمعیت و مقدار حضور را.

شرکت در انتخابات یک حق و یک تکلیف است. طبیعی است که هرکسی به عنوان تشخیص موضوع باید خودش جستجو کند. عقل هم همین را حکم می­کند که باید دنبال این بود که فرد اصلح برای کشور و نظام، انتخاب شود که توانایی حل مشکلات عدیده را داشته باشد. تبین اصلح نیز حق و تکلیف هر کسی است. البته تکلیف هرکس اگر به آن برسد ولی حق هرکسی است که از این حقش استفاده کند.

نهایت آنکه برای کسانی که میخواهند به عنوان تبیین و توضیح اصلح وارد میدان شوند و به دیگران معرفی و توصیه کنند، دو نکته بسیار مهم را باید رعایت کنند که نه آسیب شخصی ببینند و نه صدمه اجتماعی به آنها وارد شود.

نکته اول: به آن مورد اصلی که رسیدید و میخواهید تبیین کنید خواهش میکنم غلوّ نکنید و دچار احساسات نشوید. گاهی کسانی که طراح و هماهنگ کننده در موج سازی هستند، وضعیتی برای ما تبیین میکنند تا من طلبه احساس تکلیف کنم که اگر این فرد که من تشخیص داده­ام اصلح است، اگر از صندوق درآید، اسلام و مذهب و امام زمان و دین و همه چیز تضمین خواهد شد و اگر چنین نشود اسلام و نظام و انقلاب و همه چیز .. به خطر خواهد افتاد.

دوستان، این یک نگاه احساسسی است به قضیه. قانون اساسی را بخوانید. وظایف و تکالیف رئیس جمهور را ببینید؟ تعارف که نداریم. ما یک آدم اجرایی میخواهیم انتخاب کنیم که سکان اجرایی را چهارسال به دست او بسپاریم. این دیگر ارتباطی به دین و مذهب ندارد که همه چیز را ببندیم به آن که اگر این آقا نباشد همه چیز از بین خواهد رفت.

بنای این ندارم که وارد خیلی از حرفها بشوم ولی این نکته را عرض کنم که: «المومن لایُلدغُ من جُحرٍ مرتین». مردم ممکن است تاریخ را فراموش کنند اما سابقه تاریخی فراموش نخواهد شد. فردا کسانی خواهند نوشت و بررسی خواهند کرد که در این وضعیت و موقعیت، روحانیت اینجور و اینطور گفتند و نوشتند.

یکی از امتیازات ویژه روحانیت در برابر حرکت روشنفکری در طول تاریخ، حرکتهای عاقلانه، حکیمانه و درست روحانیت بوده است که مرتب ما نمونه­های آن را گزارش میدادیم که در نهضت تنباکو این کار را کردیم، در مشروطه اینکار را وو..

نیاید آن روزی که جامعه شناسان و تاریخ نگاران بنویسند که شما روحانیت کاری کردید و موضعی گرفتید که نشانه عدم درک درست مواضع اجتماعی شماست. دوستان و عزیزان لازم نیست اغراق و غلو کنید. بله اگر یک روزی به نحوی احساس شد که واقعا تقابل بین نظام و دیگران است، آنوقت بله ولی اگر به آنجاها نرسد لازم نیست.

دوست طلبه­ی فاضلی دارم، سالها درس خارج خوانده است، دکترا از یک دانشگاه معتبر اروپایی گرفته است. هنوز هم کری تدریس دارد در همان کشورهای اروپایی. ایشان چهارسال قبل آمد منزل ما گفت در موقعیتی هستم به من گفته شده که بروم اینجوری دفاع کنم. به ایشان گفتم با این توضیحات و وضعیت، به مصلحت نمیدانم؛ ولی با این حال، اگر رفتی مواظب باش همه اینها که گفتی درست نیست. وضعیت اینطور نیست که شما میگویی! نه اینکه شما میگویی، مطلوب شماست و نه این ظرفیت سازی برای مردم درست است. یک جوری حرف بزن که بعدا بتونی جواب بدی. رهبری تعبیر زیبایی داشتند: «حجت داشته باشید». هرکلمه ای که میخواهید بگویید ابتدا در دهان بگردانید ببینید حجت دارید یا خیر. این دوست ما رفت و کارهای خودش را کرد. سال گذشته که حج مشرف شده بودم ایشان هم آمد پیش من. می­گفت: فلانی میدانی چه شد؟ من آن سال رفتم و همه حرفها را گفتم و تبلیغ کردم و برگشتم. سال گذشته دوباره به همان مسجد جامع شهرمان برگشتم. یک حادثه­ای پیش آمده بود از این عرفانهای نوظهور یک کسی ادعایی کرده بود. من روی منبر داشتم صحبت میکردم و آن ادعاها را رد میکردم. در اواسط منبر یکی بلند شد و گفت حاج آقا شما همانی نبودی که سه سال پیش بالای منبر آن حرفها را زدی؟ آنطور گفتی؟ ما چه کنیم با حرفهای شما؟ وضع جلسه به هم ریخت. من منتظر بودم یکی از من دفاع کند. دست آخر یکی بلند شد گفت آقایان اجازه بدهید این آقا مهمان ما هستند نباید به مهمان توهین کرد.

این داستان را در مکه برای من با گریه تعریف می­کرد. سپس اضافه کرد که آنجا به یادم افتاد که شما به من توصیه کرده بودید که تحت تأثیر احساسات قرار نگیرم. احساساتی نباش میخواهی دفاع کنی عاقلانه دفاع کن تا اگر فردا خواستی بگویی اشتباه کردم، بتوانی اشتباهت را جبران کنی. بودند کسانی که جدّا عاقلانه دفاع کردند. امروز هم میگویند ما به این حجت رسیدیم. بیش از این هم نگفتیم. نه به دین بندش کردیم و نه به امام زمان و نه به رویا و وهم و خیال. ما این را می­گوییم اما ممکن است اشتباه هم کرده باشیم.

ایشان میگفت به قدری بهم ریخته بودم که فردای آن روز رفتم نان بخرم، وسط بازار یک کسی صدایم کرد گفت: حاج آقا، قبا و عبا پوشیدی اما عمامه بر سر نگذاشتی. یادم افتاد از بس نگران و بهم ریخته بودم، بدون عمامه راه افتادم بیرون خانه که نان بخرم.

دوستان! گاهی برخی افراد رویشان نمیشود بر زبان بیاورند ولی در دلشان خیلی از این حرفا به ما میزنند. به محفل فامیلی میرویم، مرتباً مرور میکنند که حاج آقا شما چهارسال چنین میگفتید اما چنین و چنان شد.

هیچ بحثی در این نیست که اصل شرکت در انتخابات ضروری است، تحریض دیگران برای انتخاب اصلح  ضروری است. اما چرا غلوّ؟ پس این نکته را رعایت کنیم که اغراق و غلوّ نکنیم. امتیازات کاندیدا را بگوییم. بگوییم که برنامه­های این آقا را گوش کردم، دیدم این امتیازات را دارد. اگر ایشان توفیق پیدا کند و به شعارها و برنامه­هایش عمل کند، جالب خواهد بود. این مقدار عیبی ندارد، اما اگر از این فراتر برویم و اسلام و انقلاب و نظام را ببندیم به گوشه­ی عبا و قبا و لباس این آقا که اگر ایشان از صندوق درنیاید همه چیز از دست خواهد رفت، اشکال خواهد داشت. نه خیر، ما قانون اساسی داریم، رهبری داریم، نظام داریم! دیدید مخالفتهای جدی کردند، خانه نشینی کردند، تهدید کردند ولی هیچ نشد! خیلی نگران نباید بود.

نکته دوم، دوستان! تهمت و اتهام زدن و دروغ گفتن بد است. در این فضاها انسان خجالت میکشد بگوید اینها را. گاهی فکر میکنم ما یک وقتی در صدد مبارزه بودیم با کسانی که میگفتند یک روز در طول سال «رُفعَ القلم» است. حال که درست می­نگریم می­بینیم وضعیت طوری شده است که بعضی فکر میکنند از یکماه به انتخابات تا یکماه بعد «رُفِعَ القلم» است و هرچه بگوییم و بنویسیم و هر قدر تهمت و اتهام بزنیم هیچ مانع و رادعی نیست.

باز برگردیم به این نکته کارشناسانه رهبری: «حجت». اگر فردای قیامت جلوی ما را گرفتند و گفتند این حرف را زدید بنا بر نقل دیگران بود یا حجت داشتید؟ چگونه بتوانیم جواب بدهیم.

عاجزانه عرض میکنم: ما نقد عمر را با یک تجاربی عوض کنیم. شما جوان هستید، در یک مسیری حرکت می­کنید. خدا شاهد است که پشیمانی به بار خواهد آورد. نکند یک وقت یک جوری شود که فردا راهی برای جبران نباشد.

یک اوضاعی است. یک طلبه ای در مشهد با ما همبحث بود. در یک مراحلی برای افشاگریها سراغ این آقا میرفتند. هم خوب حرف میزد و هم جسور و متهور بود. هر برنامه­ای میشد از او می­خواستند افشاگری کند و ایشان هم حق مطلب را ادا می­کرد.

یک وقتی درگیر شد با برخی از اساتید و یک حرفایی زد. در ایام نوروز امسال دیدم مریض شده است و گفتم بروم احوالپرسی و عیادت به خاطر سابقه رفاقتی که بود. رفتم منزلش در بستر خوابیده بود و اطرافش دارو و شیمی درمانی و ... خدا شفایش بدهد.

دست مرا گرفت و گفت میگویند فلانی (همان کسی که علیه او افشاگری کرده بود) پدر شهید هم بوده است؟ گفتم: آری، درست است. اضافه بر آن وقتی فرزندش شهید شد یک ریال هم از بنیاد شهید استفاده نکرد. حتی آن حجّی که برای خانواده شهداست را نیز قبول نکرد. حتی به او زنگ زده بودند که شما گرفتارید، پسرتان را برگردانیم که به شما خدمت کند، گفته بود مگر خون پسر من از خون دیگران رنگین تر است. این آقا یک مرتبه آهی کشید و گفت: به نظرت از من میگذرد؟ حسابی بهم ریخته بود.

تا یک چشم بهم بزنید، عمر تمام میشود. به یک مرحله که برسید، همه­ی این هجوم­ها به ذهن می­آید. خدایا من این حرفها را زدم؟ آیا از من میگذرند؟ عزیزان ورود به سیاست به معنای فروش اخلاق و دین نیست. ما در آستانه سالگشت رحلت حضرت امام -قدس الله سرّه الشریف- هستیم. این مرد چه کرد؟ چطور اخلاق را با سیاست عجین کرد؟ سیاست از دیانتمان جدا نیست و باید ورود به سیاست پیدا کنیم ولی ورود به سیاست باید توأم با اخلاق باشد که حضرت امام ورود پیدا کردند. یاد بگیریم روش و منش و چگونگیِ ورود به سیاست را تا بتوانیم آن را به دنیا عرضه کنیم.

ایکاش یک مدتی فرهنگ سازی شود اخلاق در سیاست چگونه است؟ ما باید برای دنیا حرف داشته باشیم. اگر دنیا از ما بپرسد در حاکمیت اسلام و براساس سیستمی که شما طراحی کردید چگونه اخلاق جواب میدهد؟ در آمریکا وقتی دو حزب بایکدیگر درگیر میشوند، اینطور درگیر می­شوند؛ در سوئد، در مالزی احزاب اینطور درگیری میشوند و .... اما در یک نظام اسلامی وقتی انتخابات میشود، روش درست و اخلاقی این است. به جایی برسیم که یک روش و منشی به دنیا ارائه بدهیم که بگوییم وضع صحیح این است.

نتیجه آنکه این نکته را فراموش نکنیم: غلوّ نکنیم، توهین و ناسزا به دیگران نداشته باشیم. «البهتان علی البری اثقل من جبال راسیات» گاهی گله میکنیم چرا توفیق نداریم و چرا وضعمان اینگونه است.

 

نکته دوم: نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان

مطلب دومی که عرض میکنم اینکه در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم. باید این آمادگی را داشته باشیم. پیامبر گرامی اسلام (ص)، ماه شعبان که میشد مردم را توجه میداد. گاهی مسجد می­رفت، وقتی این جمله را میفرمود می­ایستاد، نمی­نشست که مردم بدانند چقدر مهم است: «سبحان الله سبحان الله سبحان الله ماذا تستقبلون و ماذا یستقبلکم» سبحان الله نمیدانید چی به استقبال شما می­آید و چی به استقبال شما می­آید. «أقبل إلیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة والمغفرة». همه این فیوضات الهی در این سه کلمه خلاصه میشود: الرحمه و البرکه و المغفره. ملائکه الهی یک سفره­ای چیده­اند که همه فیوضات الهی در آن حاضر است. همه ما را دارند دعوت میکنند که سر آن سفره بنشینیم و استفاده کنیم.

گاهی مثال میزنم سفره لذیذی با همه غذاها چیده شده است. یک سری را دعوت کرده­اند که پذیرایی شوند. یکی چربی خون دارد، نمی­تواند بعضی ازغذاها را بخورد. یکی دیگر قند خون دارد، محدودیت در استفاده از این سفره را دارد. دیگری درد معده دارد، بهره کافی از این سفره نمی­برد اما یکی دیگر هم چنان خودش را آماده کرده­است که از همه غذاها میتواند استفاده کند.

ورود ما به ماه رمضان نباید طوری باشد که رحمت و برکت و مغفرت سر سفره حاضر است اما دست ما به هیچکدام آنها نرسد زیرا بخاطر اینکه اقتضایش را درست نکرده­ایم. آماده بشویم یک اقتضایی در خود ایجاد کنیم که بتوانیم استفاده درست و صحیح ببریم.  کم کم به ورود به ماه مبارک رمضان تأمل کنیم و به روش و چگونگی استفاده و بهره برداری از آن بیندیشیم.

 

نکته سوم: در تابستان به فکر ایتام آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) باشید.

 در تابستان به فکر ایتام آل محمد باشیم. جوانها آفات و گرفتاریهای زیادی دارند، باید دستشان را بگیریم. وظیفه ما فقط این نیست که اصلح را بشناسیم و صرفاً به مردم بگوییم که حتما به او رأی دهند. یک وظیفه دیگری هم داریم. جوانها دارند از دین و مذهب و مکتب جدا میشوند. اینها درگیر با چه آفات و بلیاتی هستند. هروقت فرصت می­کنید دستشان را بگیرید. این حدیث را قبلاً خوانده­ام: «إنّ علماءَ شيعتِنا يُحشَرونَ فيُخلعُ عليهم من خلعِ الكرامات على قدر كثرةِ علومِهم و جِدّهم في إرشاد عباد الله» دست چندنفر را گرفتید و چند نفر را هدایت کردید؟ چند نفر را به دین ومذهب و مکتب آشنا و مأنوس کردید. این هم وظیفه­ای است که از آن نباید غفلت کرد.

عرض کردم سیره حضرت امام را بخوانید و از آن غفلت نکنید. امام(ره) مفجّر انقلاب اسلامی است. حق عظیمی بر گردن همه ما دارد. آن سیره و روش را هم مورد دقت و مطالعه قرار بدهید.

یک عذرخواهی هم از شما دوستان بکنم. بالاخره یک رابطه ای بین ما و شما بوده است. ممکن است یک وقتی سوالی کرده­ باشید ولی به سوال شما درست جواب نداده باشم. ممکن است یک زمانی حرف و کلامتان قطع شده باشد. بالاخره یک حق الناسی نباشد که احساس شود بر عهده ما باقی است.

یک وقتی حج مشرف شدم، مکه بودم در روز عرفه مرور میکردم دوستانی را که در جلسه درس بودند تا فراموش نشوند. بالاخره این حالت عاطفی همیشه بین ما بوده است و در آن ایام هم به یاد بوده­ام. توقعم این است که اگر تضییع حقی شده است، اگر خدای نکرده کلمه­ای گفته شده است که خلاصه از آن یک سوء ادبی برداشت می­شود نسبت به دیگران، ما را ببخشید و از دعای خیر ما را فراموش نکنید انشالله!

در ایام رمضان و لیالی قدر هم ما را دعا کنید

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین.

...................................................

[۱] این سخنان توسط استاد معظم حضرت آیت الله حاج شیخ جواد مروی (حفظه الله تعالی) در تاریخ چهارشنبه ۸/۳/۱۳۹۲ ه.ش. در پایان آخرین جلسه درس خارج فقه [حج] سال تحصیلی ۹۱-۹۱ ایراد گردیده است.

[۲] حتما ما را از نظرات ارزشمندتان آگاه سازید.

[۳] از آقای دکتر رهبرپور که زحمت آماده سازی این پست را کشیدند متشکریم.