عقلانیت شیعه

 

چند دقیقه ای را که دوستان و فضلا از مشهد آمده اند و در جلسه شرکت کرده اند در حد ده دقیقه ای ما اشاره به یک بحث داشته باشیم.

خوب به دوستان خوش آمد می گوییم.

یک نکته ی کوتاه که برای همه ی ما مفید باشد روایت بسیار مهمی است که هم عقلانیت شیعه و هم چراغ راه انسهانهایی است که در مسیر علم هستند.

امام باقر (علیه الصلاة و علیه السلام) می فرمایند: لم يعبد الله عز و جل بشي‌ء أفضل من العقل و لا يكون المؤمن عاقلا حتى يجتمع فيه عشر خصال الخير ... و لا يسأم من طلب العلم طول عمره ... .[1]

این عقلانیت مکتب تشیع است. بالاترین عبادت در مکتب تشیع تعقّل است.

اولین صفتی که نشانه ی تعقّل یک انسان است این است که انسان خسته نشود از طلب علم در طول عمرش (و لا يسأم من طلب العلم طول عمره).

مهم است که ما برای قرب الی الله شبی مهم تر از شبهای  قدر نداریم. مرحوم شیخ صدوق وقتی دستورات شبهای قدر را ذکر می کند شیخ صدوقی که همه ی سلولهای بدنش روایات اهل بیت (علیه السلام) است می فرماید: و من أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل.[2] از همه ی مطالبی که در شبهای قدر ذکر شده من شیخ صدوق این طوری از روایات می فهمم که اگر این دو شب به مذاکره ی علم سپری شود افضل از همه ی آنهاست.

لذا جلد آخر جواهر را ببینید. «این کتاب در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان به اتمام رسیده است.»[3] كشف الغمة في معرفة الأئمة تأليف العلامة المحقق أبي الحسن علي بن عيسى بن أبي الفتح الأربلي متوفى سنة 693 ه‍.ق را ببینید: این کتاب در شب 21 ماه مبارک رمضان به اتمام رسیده است. معجم رجال حدیث مرحوم خویی را ببینید: این کتاب در شب 23 ماه مبارک رمضان به اتمام رسیده است. حفة الأحباب في نوادر آثار الأصحاب از مرحوم شیخ عباس قمی را ببینید. این کتاب در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان به اتمام رسیده است. (تحفة الأحباب، ص 588.)

علمای ما حتی در شبهای قدر این توجه را داشتند که مقداری وقت را سپری کنند برای طلب علم.

نسخه ای از جواهر است که می نویسد: کتاب المضاربه. بعد حاشیه می زند: اکنون این مطالب را در کنار جنازه ی پسرم می نویسم. پسر جوانم از دنیا رفته است. زن و بچه ها مشغول گریه و زاری و تضرع و ندبه هستند. من دیدم قرآن بخوانم ثوابش را هدیه کنم به پسرم یا علم بنویسم؟ این طور از روایات فهمیدم که نوشتن علم ثوابش بیشتر است. لذا این قسمت جواهر را می نویسم و ثوابش را هدیه می کنم به روح پسرم.

خب روایاتی که تحریص می کند «لا يسأم من طلب العلم طول عمره» از این روایات انسان استفاده می کند که انسان این استعداد را دارد که ما را امر به آن کرده اند و الا امر به محال است. اگر انسانها در طول عمرشان استعداد پذیرش مطالب علمی را نداشته باشند امر به محال است که ائمه (علیهم السلام) بفرمایند تا آخر عمر شما مشغول کسب علم باشید.

تجربه ی علمی هم نشان می دهد که در هر زمانی انسان همّت را بلند بدارد در راه کسب علم توفیق پیدا می کند.

حمّصی رازی استاد فخر رازی 50 ساله بود آمد طلبه شد و کان یبیع الحمّص المصلوق. تا 50 سالگی نخود پخته می فروخت. بعد از 50 سالگی آمد طلبه شد. و صار انظر اهل زمانه. در فن مناظره و عقائد قوی ترین انسان زمان خودش شد. فخر رازی مغز فلسفه عند مکتب الخلفا می آمد پیش حمّصی رازی درس می خواند.[4]

در همین آونه ی اخیره خسروخان قشقایی استادِ مرحوم آیة الله العظمی بروجردی، استادِ حاج عبدالرحیم ارباب در مکتب اصفهان. فیلسوف، عارف و فقیه بزرگ شیعی تا 47 سالگی، عجیب است تا 47 سالگی در ایل قشقایی در کوههای دهاقان نی می زد و در عروسیها اشعار شاهنامه می خواند. به او گفتند یک کسی آمده اصفهان نی زدن را خوب تعلیم می دهد. آمد برود پیش او. از کنار مدرسه ی صدر اصفهان رد می شد. دید که طلبه ها مشغول مباحثه هستند. دعوا می کنند، سر و صدا، نزاع و بحثهای گرمی که حالا کمتر شده در حوزه ها! گفت عجب اینها طعم نی را نچشیدند. این هنر را نفهمیدند. و الّا این علم مشغولشان نمی کند. حالا من چند دقیقه نی بزنم کتابها را می گذارند کنار. شروع کرد نی زدن. هر چه نی می زد دید نه آنها مشغول کار خودشان هستند. گفت عجب این  علم چقدر مهم است که حتی این هنر نمی تواند اینها را به ذوق بیاورد!

رفت پیش مسؤول مدرسه گفت می خواهم طلبه بشوم. مسؤول مدرسه یک نگاهی به این آقا کرد و یک نگاهی به این نی که در دستش گرفته بود. گفت: تو با این نی می خواهی طلبه بشوی؟ گفت: آره. گفت: با همین نی؟ گفت: چیه مانع این نیه؟ زد به زانویش و نی را شکست. مدیر مدرسه دید این آدم 47 ساله که نی لبک می زند همّت دارد. لا يسأم من طلب العلم طول عمره. گفت: بیا طلبه شو. آمد مدرسه ی صدر به جایی رسید سرآمد فقه و فلسفه و عرفان. مرحوم آیة الله العظمی بروجردی شاگردش بود. مرحوم حاج عبدالرحیم ارباب فیلسوف متأخّر مکتب اصفهان منحصراً شاگردی خسروخان قشقایی را کرد.

پس این توصیه و دستور دینی که لا يسأم من طلب العلم طول عمره.

انشاء الله امیدواریم که خدا به همه ی ما توفیق بدهد که در راه کسب علوم اهل بیت تلاش کنیم.

و صلّی الله علی محمّدو آله الطاهرین.

اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.[۵]

......... پاورقی ...........................................................

[1] روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‌12، ص: 238‌: و في القوي، عن سليمان بن خالد، عن أبي جعفر عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم‌ لم يعبد الله عز و جل بشي‌ء أفضل من العقل و لا يكون المؤمن عاقلا حتى يجتمع فيه عشر خصال الخير منه مأمول و الشر منه مأمون يستكثر قليل الخير من غيره و يستقل كثير الخير من نفسه، و لا يسأم من طلب العلم طول عمره ... . و علل الشرائع، ج‌1، صص 115 - 116‌: حدیث 11، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْهَيْثَمِ الْخَفَّافِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ‌ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا عُبِدَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْعَقْلِ وَ مَا تَمَّ عَقْلُ امْرِئٍ حَتَّى يَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ عِنْدِهِ وَ يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ وَ لَا يَتَبَرَّمُ بِطُلَّابِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ وَ لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ عُمُرِهِ الْفَقْرُ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى وَ الذُّلُّ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ نَصِيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا الْقُوتُ وَ الْمُعَاشَرَةُ وَ أَمَّا الْمُعَاشَرَةُ لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ فَرَجُلٌ هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ آخَرُ هُوَ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا الْتَقَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ وَ إِذَا الْتَقَى الَّذِي هُوَ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ عَسَى أَنْ يَكُونَ خَيْرُ هَذَا بَاطِناً وَ شَرُّهُ ظَاهِراً وَ عَسَى أَنْ يُخْتَمَ لَهُ بِخَيْرٍ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِه.

[2] أالامالی شیخ صدوق ص 747.

[3] تم كتاب جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام في ليلة الثلثاء ثلاثة و عشرين في شهر رمضان المبارك، ليلة القدر التي كان من تقدير الله تعالى فيها أن يتفضل علينا بإتمام الكتاب المزبور ... .

[4] وذكر انه كان يتعاطى بيع الحمص المصلوق فيما روى مع فقيه ، فاستطال عليه فترك حرفته واشتغل بالعلم ، وله حينئذ خمسون سنة فمهر حتى صار انظر اهل زمانه ، واخذ عنه الامام فخر الدين الرازي وغيره ، وعاش مائة سنة و هو صحيح السمع والبصر شديد الامل ومات بعد الستمائه.

[۵] این سخنان در روز یکشنبه 27/9/۱۳۹۰در بحث خارج فقه ایراد گردیده است.