زیارت عاشورا

اهمیت توجه به زیارات اهل بیت

 

گاهی شنیده می شود بعضی از افراد به خاطر برخی از فقرات زیارت عاشورا به یک نحوه ایی تشکیکاتی نسبت به این زیارت وارد می کنند. بنده خودم با آن کسی که متاسفانه آغازگر این تشکیکات بود و چیزهایی نوشت[1] در عربستان گفتگو کردم. آقایانی هم شاهد بودند. در آن گفتگو بالاخره به سکوت کشیده شد و ایشان گفتند من جوابی برای این حرفها ندارم. خب اگر جواب نداری نباید این حرفها را بزنی. ولی دو هفته بعد به من خبر دادند که ایشان در این باره حرفهایی مطرح کرده است! و این هم که می بینید سلسله اش گاهی اینجاها هم به گوشتان می خورد از آن سرچشمه است که متاسفانه جرقه ایی خورده است و نمی خواهم الان وارد شوم. البته آن بحثها هم باید مطرح شود. بحثهای مهمّی است.

نکته ایی که الان می خواهم عرض کنم این است که زیارت عاشورا یک مجموعه ایی از اعتقادات ما است و چقدر مناسب است که وقتی مردم مقید به خواندن این زیارت هستند فقره فقره ی این زیارت را در یک بحثهای مناسبی برای مردم تفسیر کنیم تا مردم بدانند چه دارند می خوانند. باید مخاطبین خودمان را ساماندهی کنیم از مرحله ی قرائت به مرحله ی تدبر برسانیم. نه تنها در قرآن بلکه در زیارات اهل بیت از جمله زیارت عاشورا که واقعا محتوای بلندی است و ای چه بسا مناسب است انسان حداقل یک دهه محرم را اختصاص بدهد به این زیارت و فقره فقره ی این زیارت را برای مردم بخواند. اضف الی آثار معنوی که خواندن و توجه به زیارت عاشورا دارد که نباید ما از این آثار غافل باشیم. محتوی را برای مردم درست تبیین کنیم در کنارش این نکته را برای مردم توجه بدهیم که خود عرضه کردن این اعتقادات به اهل بیت سبب قرب انسان به اهل بیت می شود و این قرب خودش حلال بسیاری از مشکلات است. یعنی هرچه انسان خودش را به اهل بیت با عرضه کردن این اعتقادات نزذیکتر کند توجه اهل بیت بیشتر می شود. آن وقت استبعاد نکنید که در یک زمانی وبا در سامرا بیاید دیگران بمیرند ولی به آنهایی که زیارت عاشورا می خوانند آسیبی نرسد. هرچه نزدیکتر این قرب باشد توجه از آن سمت خواهد بود.

من یک وقتی این قضیه را عرض کردم حالا چند سال قبل به اشاره گفتم اینجا هم عرض می کنم که ببینید چقدر مساله عجیب است من برای یکی از تاریخ نویسان معتبر این کشور که تحلیل هایش درجه یک است یک تحلیل هایی نوشته بود راجع به این حادثه که من عرض می کنم وقتی این نکته را برایش گفتم گفت همه آن کتابهای سیاسی من پنبه شد آن نکته این است:

آقای دکتر مهدوی دامغانی شخصیت معروفی است چند برادر بودند اینها فاضل بودند و حالا یه جوری شد که آقای دکتر مهدوی دامغانی که یه آدم فاضل و اهل قلمی هم است و این کتاب "المجدی فی انساب الطالبیین" را ایشان تحقیق کرده[2] و تا مرحله چاپ آورده و مقدمه قوی هم بر این کتاب نگاشته است، ایشان اوائل انقلاب به جهت تضییقاتی از ایران به خارج از کشور رفت.

این نکته را عرض می کنم البته من به یک واسطه هم شنیدم یک واسطه ایی از نزدیکان ایشان نقل کرده است از ایشان سوال کردم گفت بله مساله همین طور است و فرزند محقق ایشان که مترجم قوی در زبان انگلیس است و صحیفه سجادیه و یک سری تراث شیعه را به انگلیسی ترجمه کرده است و انگیزه قوی هم دارد و محتوی قوی هم دارد از ایشان پرسیدم گفت بله مطلب همین است که در آن مجله آمده است.

آقای دکتر مهدوی دامغانی که الان هم خارج از کشور است مقاله ایی نوشت که در مجله گردون چاپ شد. این مجله مال تقریبا روشنفکران ضد انقلاب  ایرانی مقیم فرانسه است. ماهنامه گردون.

خلاصه آن چنین است که ایشان در آن مقاله می گوید در زمان رژیم شاه چون ایشان دفتر اسناد داشته که خیلی از بزرگان رژیم هم مراجعه می کردند کارهای تبادلاتی را ایشان در تهران انجام می داده، گفت به من زنگ زدند که حسین علاء نخست وزیر رژیم می خواهد بیاید وصیت نامه بنویسد گفتم نه من خودم میایم پیش ایشان. رفتم منزل ایشان کار کارستان حسین علاء که باعث شده است که حتی امروز بعضی از سیاستمداران یه نگاهی داشته باشند ادعا کنند بعضی از شخصیتهای رژیم پهلوی آدمهای وطن پرستی بودند از جمله حسین علاء آن هم به چه خاطر به این خاطر که وقتی حسین علاء بین ایران و روسیه در جریان آذربایجان اختلاف بود و به شورای امنیت سازمان ملل کشیده شد شورای امنیت بنا بود حکم کند که آیا باقی مانده ی آذربایجان مال ایران است یا مال روسیه است حسین علاء رفت سخنرانی بسیار وطن پرستانه ایی کرد باعث شد شورای امنیت به نفع ایران حکم بدهد.

آقای دکتر مهدوی دامغانی نوشته اند که وقتی من رفتم پیش حسین علاء سه نفر بودیم. اول حرفی که زدم تشکر کردم از ایشان گفتم واقعا آن سخنرانی شما در سازمان ملل باعث شد که آذربایجان نجات پیدا کرد از شما تشکر می کنم. تا من -مهدوی دامغانی- این جمله را گفتم حسین علاء برگشت به من گفت اشتباه می کنید یک مطلبی می خواهم بگویم راضی نیستم تا زنده هستم نباید این مطلب را اعلام کنید من می ترسم اما بعد از مرگم عیب ندارد بگو:

آذربایجان را نه من نجات دادم نه سخنرانی من نه شاهنشاه نه ارتش شاهنشاه، آذربایجان را زیارت عاشورای امام حسین نجات داد.

آقای دکتر مهدوی دامغانی می گوید تعجب کردم گفتم چه می گویید شما. گفت الان می گویم. من به عنوان نماینده ویژه دولت ایران رفتم سازمان ملل که در آنجا سخنرانی کنیم دو کشور متخاصم هر دو سخنرانی می کنند بعد شورای امنیت سازمان ملل بعد از شنیدن این دو سخنرانی قضاوت می کند در اختلاف. من رفتم نیویورک بررسی کردم دیدم تمام شواهد بر علیه ما است به حدی که خواستم به ایران منتقل کنم که هیچ بحثی نیست. قضیه تمام است بیخود آمدیم اینجا.

یه مرتبه در یأس مطلق به این فکر افتادم به این نکته که کوچک بودم پدرم مرا روی زانویش می گذاشت می گفت بابا اسم تو را حسین گذاشتم که هر وقت مشکلی داشتی به صاحب اسمت توسل بجویی. از همه جا مانده بودم همه اسباب قطع شده بود خدایا به امام حسین چه جور توسل کنم. شخصی مثل حسین علاء! سوال کردم چه جور می شود گفتند ما نمی دانیم. ایرانی های آن زمان و نماینده ایران در سازمان ملل چه می فهمند توسل چیه! گفتند یه بازاری است زنگ زدم متدین بود. گفتم آقا در توسل به امام حسین باید چکار کنیم؟ گفت زیارت عاشورا بخوان. زیارت عاشورا نداشتیم. یه مفاتیحی بازاری آورد و من رو قبله و با انقطاع کامل شروع کردم زیارت عاشورا خواندن و توسل با امام حسین که آقا مشکل ما چنین است. گفت بعد از زیارت عاشورا یه آرامشی پیدا کردم رفتم سازمان ملل سخنرانی کردم این جمله را واسطه می گفت در آن مجله در آن قسمت نیامده فرزند ایشان می گفت پدرم گاهی می گفت بعضی از کلمات در سخنرانی به زبان من میامد که در نوشته نبود. سخنرانی کردم نماینده روسیه سخنرانی کرد ما را بیرون کردند پشت درهای بسته شورای امنیت سازمان ملل تشکیل جلسه داد بعد از جلسه آمدند گفتند شورای امنیت به نفع ایران حکم کرد.

آقای دکتر مهدوی دامغانی نه سخنرانی من نه همت من نه شاهنشاه نه ارتش ، آذربایجان را زیارت عاشورای امام حسین نجات داد.

این را کی می گوید حسین علاء. نخست وزیر پهلوی. نگاهش به قضیه این است.

هر چه سعی کنیم این قرب و ارتباط خودمان را با اهل بیت بیشتر کنیم عنایت از آن طرف به ما خواهد شد مفاهیم زیارت عاشورا را برای مردم تفسیر کنیم مقاطعش را برای مردم توضیح بدهیم آثار و برکات این زیارت را برای مردم بگوییم این یکی از وظایفی است که در ماه محرم انشاء الله به عهده ما است و انشاء الله بتوانیم این وظیفه را اداء کنیم.

عذرخواهی می کنم از تصدیع و گرفتن وقت شما. انشاء الله ما را از دعای خیر فراموش نمی کنید.

و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین. اللهمّ صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم و العن و اهلک اعدائهم اجمعین.[۳]

......... پاورقی ...............................................................

[1] حسین الراضی.

[2] المجدی فی انساب الطالبیین. علی ابن محمد علوی , تحقیق : دکتراحمد مهدوی دامغانی , منشورات مکتبه آیه الله العظمی النجفی المرعشی , 1409.

[2] این سخنان در روز دوشنبه ۳۰/۸/۱۳۹۰در بحث خارج اصول ایراد گردیده است.