17 ربیع- ولادت پیامبر اکرم(ص)- ولادت امام صادق(ع)- هفته وحدت
نگاه متقابل
پیامبر (ص) و اهل البیت (ع) نسبت به یکدیگر [1]
چون ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) در يك روز اتفاق افتاده است مناسب است كه ببينيم اهل بيت (ع) نگاهشان به پيامبر (ص) چگونه بوده است و پيامبر (ص) نگاهش به اهل بيت (ع) چگونه بوده؟
دو محوري كه در بين طوائف مختلف مسلمانها از هر دو محور في الجمله غفلت وجود دارد و اگر روی این دو محور در جهات مختلف خوب كار بشود، امتيازات ويژه و مهم مذهب تشيع كاملا روشن مي شود.
نگاه اهل بيت (ع) به پيامبر (ص)
گاهي شیعه را متهم مي كنند به اين كه چنان توجه به اهل بيت (ع) دارد كه نبي مكرم اسلام (ص) مورد غفلت واقع می شود. اگر توجه اهل بيت (ع) به نبي مكرم اسلام (ص) و نگاه آنان (ع) به پيامبر (ص) روشن شود خيلي از ابهامات و اشكالات ديگران مرتفع مي شود.
از خود تسميه شروع كنيم؛ نگاه اهل بيت (ع) به اين نام. ممكن است براي بعضي ها این سوال ایجاد شود كه اهمیت اين بحث در چیست؟ اهميتش را بعدا با يك حاشيه عرض مي كنم كه ببينيم بسيار بسيار مهم است.
در نگاه اهل بيت (ع) به نام «محمد» بسیار اهميت داده شده است. به عنوان مثال روايتي را مرحوم كليني (ره) با سند خوب در فروع كافي، ج6 آورده است: «عن أبي هارون مولى آل جعدة قال: كنت جليسا لأبي عبد الله (عليه السلام) بالمدينة (من مدتي همراه امام صادق (عليه الصلوة و السلام) در مدينه بودم) ففقدني أياما (چند روز نرفتم) ثم إني جئت إليه (بعد رفتم خدمتشان) فقال لي: لم أرك منذ أيام يا أبا هارون (چند روز نيامدي به ديدن ما) فقلت: ولد لي غلام (خدا به من يه بچه اي داده است) فقال: بارك الله فيه فما سميته؟ (اسمش را چه گذاشته اي؟) قلت: سميته محمدا. قال: فأقبل بخده نحو الأرض و هو يقول: محمد محمد محمد حتى كاد يلصق خده بالأرض (تا گفتم محمد امام سرشان را آوردند نزديك زمین، آنقدر نام مبارك پيامبر را تكرار كردند كه من احساس كردم صورت امام دارد به زمين مي رسد) ثم قال: (بعد فرمودند) بنفسي و بولدي و بأهلي و بأبوي و بأهل الأرض كلهم جميعا الفداء لرسول الله صلى الله عليه و آله (خودم، بچه هایم، خانواده ام، پدر و مادرم، همه ی زمينيان فداي رسول گرامي اسلام پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) لا تسبه و لا تضربه و لا تسئ إليه و اعلم أنه ليس في الأرض دار فيها اسم محمد، إلا وهي تقدس كل يوم.» [۲]
اين در خصوص نگاه اهل بيت (ع) به نام مبارک «محمد».
آن وقت به عنوان یک تحقیق تاریخی مقارنه كنيد و ببینید بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام (ص) به تاريخ مسلّم شيعه و تسنّن چه كسي حساسيت فوق العاده نسبت به نام پيامبر (ص) داشت؟ به حدي كه نه اولادش را به نام پيامبر (ص) ناميده و عجيبتر اينكه بزرگان تسنن مي نويسند مرتب ممانعت مي كرد از اينكه كسي نام بچهاش را محمد بگذارد. ارسل الي بني طلعه ليغير اهلهم اسمائهم (ميفرستاد دنبال قبائل كه چرا اسم بچه هایتان را محمد ميگذاريد؟
یا در جایی دیگر داریم: أمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسلمين بمحمد در نقل تاريخي عمده آمده است كه مي گفت اسمت چيست؟ ميگفت: محمد. ميگفت: اسمت را تغيير بده و بگذار «عبدالرحمن». آن وقت علامهی مجلسي در مرآة العقول، ج 21 يک بحث زیبایی دارد كه «چرا بعضي ها با تسمیه به نام «محمد» مخالفت مي كردند؟»
من الآن نميخواهم تحليل كنم ولي سوال این است كه اینها چه كساني بودن كه اینگونه نسبت به نامگذاری به نام«محمد» حساسيت داشتند كه اسم بچه هايشان نبايد محمد باشد؟! آن وقت جالب اینجاست كه خودشان گيج شدند كه چگونه این مسئله را تحليل كنند. قاضي عياض ميگوید: «ان فعل هذا اعظاما لاسم النبي» (اين كار به خاطر تجلیل از اسم پيامبر است.) ما كه نفهميديم يعني چه؟! چون خواستهاند اسم پيامبر را بزرگ نگه دارند از تسمیه به اسم پیامبر ممانعت کردهاند!!! بزرگ داشتن و زنده نگه داشتن به اين است كه به اسم ایشان نامگذاری کنند. جالب این است كه در نزد برادران اهل تسنن سنت موكد است و از خود پيامبر اكرم (ص) نقل ميكنند که: «بورك لبيت فيه محمد و مجلس فيه محمد و رفقة فيها محمد.»
از تسميه شروع كنيد؛ تا برسیم به تحليلهاي زيبايي كه امير المومنين علي (ع) در خطب نهج البلاغة و حضرت صديقه طاهره (س) در 2 خطبهاش، مخصوصا خطبهی بستريّه راجع به شخصيت پيامبر گرامي اسلام (ص) دارند.
نگاه اهل بيت (ع) به شخصيت پيامبر اسلام (ص) را جمع كنيد و با هر آنچه از بزرگان ساير مذاهب رسيده است مقایسه کنید. ببينيد نگاه آنها به پيامبر (ص) چگونه است و نگاه اهل بيت (ع) چگونه میباشد؟ و آيا اين جفا نيست كه اين مذهب را متهم مي كنيد كه غفلت از نبي مكرم اسلام (ص) دارد؟
نگاه پيامبر (ص) به اهل بيت (ع)
بعد دوم قضيه نگاه پيامبر (ص) به اهل بيت (ع) میباشد. پیامبری كه «وما ينطق عن الهوى إن هو إلا وحي يوحى» نگاهش به اهل بيت (ع) چگونه است؟ يك انسان 9 ماه هر روز صبح بيايد دستهایش را روي عقبه درب بگذارد و بگوید: « سلام عليكم اهل البيت انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»
آن وقت از برادران اهل سنت و جماعت با كمال انصاف بپرسيم که كدام يك از اين دو بعد را شما رعايت ميكنيد؟
البته بارها عرض كردهام که طرح مطالب عادي نبايد با برانگيختن حساسيت ديگران همراه باشد بلکه باید با برهان و استدلال و ملاطفت باشد. أن إمارة بني أمية كانت بالسيف والعسف والجور ، وأن إمامتنا بالرفق والتألف والوقار والتقية وحسن الخلطة والورع والاجتهاد ، فرغبوا الناس في دينكم وفي ما أنتم فيه.
تذکر
يك نكته اي را هم به برخي از افراد و قلمها و گفتههايي كه گاهي مشاهده میشود که وحدت را نتوانستهاند بفهمند عرض کنیم. اینها نه مقصود حضزت امام (ره) را فهمیدهاند و نه مقصود مقام معظم رهبري (مدظله العالی) را. امام (ره) ملاكهاي وحدت را در حرفهايشان مخصوصا در وصيت نامه ذكر كردهاند. وحدت به معناي وادادگي و تنازل از اصول اعتقاديمان نيست و هر كس بخواهد كوتاهي كند گناه كرده است. تجربه هم نشان داده است که انسان ميتواند بدون تنازل و كوتاهي از مباني اعتقادي خودش با ديگران زيست مسالمت آميز داشته باشد.
در اعتراض به يكي از آقايان اين نكته را گفتم كه بيش از بيست سال است که در سفرهاي مختلفي كه در داخل و خارج از كشور داشتهام با بسياري از اهل سنت محشور بودهام و ذرهايي هم از اصول اعتقادیمان تنازل نكردم نه حساسيتي تحريك شده، نه دعوايي بوده، نه سروصدايي شده. مباني اعتقادي و مذهبي خودمان را گفتيم و آنها را درست نقادي كرديم. الآن دشمن بزرگتري داريم كه در مقابل آن دشمن نبايد حساسيتها تحريك شود؛ اما همه اينها به معناي تنازل از اصول تفكر شيعي نيست. آن وحدتي هم كه حضرت امام (ره) در وصيت نامهشان ترسيم ميكنند و با حديث ثقلين به لفظ «و عترتي» شروع ميكنند و آن مطالبي كه مقام معظم رهبري (مدظله العالی) در روز غدير امسال فرمودند ملاك وحدت براي ما میباشد. اينها راه و مسير را براي آنان كه ميخواهند در مسير وحدت قدم بگذارند روشن نموده است.
اين دو ولادت بزرگ را تبريك عرض مي كنم ان شاء الله اميدورارم خداوند به همهی ما توفيق عنايت كند كه آموزه هاي اسلام و مذهب را بياموزيم، به آنها عمل كنيم و به ديگران منتقل كنيم.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين[۲]
.......... پاورقی ............................................
[1] این سخنان در تاریخ چهارشنبه ۹/۱۲/۱۳۸۸ در درس خارج فقه ایراد گردیده است.
[۲] محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن سنان، عن أبي هارون مولى آل جعدة قال: كنت جليسا لأبي عبد الله عليه السلام بالمدينة ففقدني أياما ثم إني جئت إليه فقال لي: لم أرك منذ أيام يا أبا هارون، فقلت: ولد لي غلام، فقال: بارك الله فيه فما سميته؟ قلت: سميته محمدا قال: فأقبل بخده نحو الأرض و هو يقول: محمد محمد محمد حتى كاد يلصق خده بالأرض ثم قال: بنفسي و بولدي و بأهلي و بأبوي و بأهل الأرض كلهم جميعا الفداء لرسول الله صلى الله عليه و آله، لا تسبه و لا تضربه و لا تسئ إليه ، و اعلم أنه ليس في الأرض دار فيها اسم محمد، إلا وهي تقدس كل يوم، ثم قال لي: عققت عنه قال: فأمسكت قال: قد رآني حيث أمسكت ظن أني لم أفعل فقال: يا مصادف ادن مني، فوالله ما علمت ما قال له إلا أني ظننت أنه قد أمر لي بشئ فذهبت لاقوم فقال لي: كما أنت يا أبا هارون فجاءني مصادف بثلاثة دنانير، فوضعها في يدي فقال: يا أبا هارون اذهب فاشتر كبشين و استسمنهما و أذبحهما و كل و أطعم.
[۲] از حجج اسلام آقایان حامد خالقی ولامدهی و محمد شیبانی که در آماده سازی این مطالب با "استاذنا" همکاری داشته اند کمال تشکر را داریم.
سلام؛