بسم الله الرحمن الرحيم

 

جلسه 7

 

1/7/1380 ـ 5/7/1422

 

نکته­ی سوم: ارسال روایت تحف العقول

بر فرض كه وثاقت ابن شعبه الحرانی مؤلّف كتاب را احراز كرديم و بر فرض كه صاحب وسائل نیز به کتاب طريق صحیح داشته باشند يا كتاب مشهور باشد و نياز به طريق نداشته باشد، مشكل عمده در اين كتاب اين است كه ابن شعبه الحرانی سند روايات را از خودش تا امام (ع) حذف كرده‌ است. لذا روايات تحف العقول براي ما مرسل است و روايت مرسل قابل استناد نمي‌باشد.

در اینجا اشکالی مطرح شده است که قبل از طرح اشکال و جواب از آن به یک مقدمه نیاز داریم:

مقدمه: کتبی که مؤلفین آنها ادعای وثاقت روات مذکور در کتابشان را دارند

در بين كتب روایي شيعه حدّاقل 10 كتاب داريم كه مؤلّفين اين كتاب‌ها در مقدمه ذكر كرده‌اند كه ما روايات اين كتب را از ثقات نقل مي‌كنيم. برخی هم تصريح مي‌كنند كه ما ملتزم هستيم كه از غير ثقه نقل نكنيم. اگر اين عبارت در آغاز كتاب دلالتش تمام باشد و مؤلف آن كتاب هم خود ثقه باشد اين يك شهادت است بر اين‌كه رواتي كه در آن كتاب مؤلّف از آن‌ها نقل كرده ثقه هستند و روايات صحيحه است اين ده كتاب را فعلاً نام مي‌بريم و به مناسبت‌هايي در بحث به برخي از اين كتب كه برسيم توضيحاتي را در اطراف هر يك بيان مي‌كنيم. اين كتب عبارتند از:

1. ابن قولویه در کامل الزیارات

2. ابن شعبه در تحف العقول

3. علی بن ابراهیم القمی در تفسیر القمی

4. محمد بن ابی القاسم الطبری در بشارة المصفی لشیعة المرتضی

5. محمد بن المشهدی در المزار الکبیر

6. السید علی بن موسی بن طاووس در فلاح السائل

7. صدوق در المقنع

8. طبرسی در الاحتجاج

9. قاضی نعمان در دعائم الاسلام

10. کفعمی در المصباح

اشکال: ابن شعبه الحرانی در مقدّمه‌ی تحف العقول يك كلامي دارد كه از آن كلام ممكن است استفاده كنيم ایشان تمام روايات كتابش را از ثقات نقل كرده است. پس حكم كنيم به صحّت كلّ رواياتي كه در تحف العقول وجود دارد و نياز به برّرسي سندي هم نداريم.

جواب: کلامی كه از ابن شعبه الحرانی نقل شده مجمل است و قابل استناد نمي‌باشد. لذا نظر اين است كه روايات تحف العقول چون مرسله است قابل استدلال نيست.

بله به عنوان مؤيّد از روايات اين كتاب در ضمن استدلال فقهي مي‌توان بهره برد [1].

نتیجه: هیچکدام از روایات طائفه­ی اول سنداً صحیح نیست و لذا هیچکدام قابل استناد و استدلال نمی­باشد.

طائفه­ی دوم: روایاتی که غنیمت در آنها به معنای غنائم جنگی استعمال شده است

برخی از روایات داریم که و لو در آنها ذکر از آیه­ی خمس نیامده است ولی در آنها «غنیمت» به معنای غنائم جنگی استعمال شده است و این روایات را می­توانیم به عنوان مؤید ذکر کرد:

روایت اول: خبر عبد الله بن سنان

وسائل الشیعة 9: 489 / کتاب الخمس / ابواب الانفال و ما یختص بالامام / باب 2 ح 10 (12555): «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْغَنِيمَةِ قَالَ يُخْرَجُ مِنْهُ الْخُمُسُ وَ يُقْسَمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ عَلَيْهِ وَ وَلِيَ ذَلِك‏.».

توضیح: از امام صادق (ع) مي­پرسند: غنيمت را چه كنيم؟ امام (ع) می­فرمایند‌: خمس غنيمت از آن خارج مي‌شود و بقيّه بين مقاتلين و مجاهدين تقسيم مي‌شود.

اين روايت به روشني دلالت مي‌كند كه مراد از «غنيمت» غنائم جنگی است. زيرا امام (ع) مي‌فرمايند: بقيّه غنيمت بين مقاتلين تقسيم مي‌شود پس غنيمت در اين روايت استعمال شد در غنائم جنگي.

جواب از روایت اول

ما در پایان ذکر روایات طائفه­ی دوم به بحث از دلالت آن­ها خواهیم پرداخت و یک جواب کلی از همه­ی روایات خواهیم داد و فعلاً به بررسی سندی می­پردازیم.

قبل از بررسی سندی به یک نکته اشاره می­کنیم:

نکته: اشتباه بعضی از اعلام از اتباع محقق میلانی

بعضي از اعلام حفظه الله از اتباع محقق میلانی ضمیر در عبارت: «عنه عن محمّد بن سالم» را به طوسي بر‌گردانده­اند و اين كلام را از صاحب وسائل می­دانند. يعني فكر كرده‌اند: صاحب وسائل مي‌گويد: از طوسي نقل شده است كه ايشان به طريق خودشان از محمّد بن سالم روايت را نقل كرده‌اند.

بعد ايشان خود را به زحمت انداخته و فرموده‌اند طريق طوسی به محمّد بن سالم ضعيف است. لذا روايت قابل استناد نيست.

عرض مي‌كنيم: كلمه «عنه» در سند اين روايت از كلام طوسي است و بر مي‌گردد به روايت قبلي که طوسي از علي بن الحسن بن فضّال نقل كرده است. البته به طريق خودش بعد روايت دوم را فرموده است: «و عنه» يعني اين روايت را هم به طريق خودم از علي بن الحسن بن فضّال نقل مي‌كنم كه او از محمّد بن سالم نقل كرده است.

بعد از این نکته عرض مي‌كنيم اين روايت سنداً قابل استناد نيست به دو جهت:

جهت اول: طريق طوسی به علي بن الحسن بن فضّال ضعيف است [2].

جهت دوم: در سند اين روايت محمّد بن سالم آمده است. محمّد بن سالم اگر ابن عبد الحميد باشد، ثقه است. ولي اگر ابن شريح یا ابن عبد الرحمن یا  الطائي یا القمي یا الكندي و یا النِهدي باشد مجهول است.

بنابراين از هيچ راهي و لو طبقات رجال نمي‌توانيم احراز كنيم كه اين محمّد بن سالم كيست. لذا اين روايت از اين جهت هم از حجّيّت ساقط است. زیرا در سند آن يك راوي مجهول مي‌باشد.



[1]. استاد در رابطه با روایات کتاب تحف العقول همان «مراحل اخذ روایت از کتب قدما» که در جلسه­ی 6 مطرح کردیم پیاده کرده­اند و در هر سه مرحله­ اشکال کرده­اند یعنی نه وثاقت ابن شعبه الحرانی، نه نسبت کتاب و نه سند مؤلف به امام معصوم (ع) ثابت نیست.

البته در این رابطه برای استاد بعداً در جلسه­ی 105 تبدل نظر پیش آمده است و هم وثاقت ابن شعبه­ی حرانی و هم صحت نسبت کتاب به او را مطرح می­کنند ولی دلیل این مطلب را ذکر نکرده­اند. ولی این تبدل نظر تأثیری در صحت روایات کتاب تحف العقول ندارد زیرا روایات کتاب مرسله است و شهادت ابن شعبه الحرانی در مقدمه­ی کتاب هم اجمال دارد.

[2]. دلیل ضعف طریق طوسی به علی بن الحسن بن فضال در جلسه­ی 12 توضیح داده شده است و در جلسه­ی 213 به آن اشاره شده است.