بسم الله الرحمن الرحيم

 

جلسه 5

 

28/6/1380 ـ 1/7/1422

 

قبل از بیان جواب از دلیل دوم به یک مقدمه می­پردازیم:

مقدمه: روش اثبات حقیقت شرعی

حقيقت شرعيّ يعني نسبت دادن يك فعل به شارع مقدّس. يعني مدّعي حقيقت شرعيّ ادّعا مي‌كند كه من به‌ دست آورده‌ام كه پيامبر (ص) اين فعل را انجام داده و لفظ غنيمت را از معناي لغوي تغيير داده به يك معناي خاصّ.

بنابراين حقيقت شرعيّ يعني نسبت دادن يك فعل به پيامبر. اين انتساب فعل به پيامبر بايد براي ما ثابت شود، ثبوتش از يكي از این دو طريق است:

طريقه‌ی اوّل

گاهی تغییر معنای لغوی یک لفظ به خبر متواتر ثابت ­می­شود و تواتر در كلّ طبقات به بررسی سندی هم نیاز ندراد. يعني در  هر قرني فرض كنيد 50 عالم از گذشتگان‌شان نقل كنند و آن‌ها از طبقه‌ی قبلي و آنان از طبقه‌ی گذشته تا برسد به 50 صحابي، آن‌ها هم مستقيماً اين فعل پيامبر (ص) را براي ما نقل كنند تا اسناد اين فعل به پيامبر (ص) به خبر متواتر ثابت شود.

در این صورت ما نیز مي‌پذيريم كه شارع مقدّس اين لفظ را به اين معني نقل داده‌ است

طريقه دوّم

خبر صحیح و مسند از پیامبر (ص) داشته باشیم که ایشان معنای لفظ را تغییر داده­اند.

جواب دلیل دوم

در رابطه با لفظ «غنیمت» چنین حقیقت شرعی به اثبات نرسیده است نه از طریق اول و نه از طریق دوم. یعنی تواتر در همه­ی طبقات بر این تغییر وجود ندارد و ما صرفاً مي‌بينيم تعدادي از لغويين كه حدّاقل چهار صد سال با عصر تشريع فاصله دارند اين ادّعاي حقيقت شرعيّ را مطرح كرده‌اند اسناد را هم به طبقات قبلی نرسانده‌اند. تعدادی از مفسّرین اهل‌سنّت و فقهایشان از آن‌ها تبعیّت کرده و این ادّعا را مطرح کرده‌اند اين ادّعا از اين طريق براي ما ثابت نيست.

در این زمینه حتی یک خبر صحیح مسند نیز وجود ندارد که بگوید: پيامبر (ص) مادّه‌ی غنيمت را تغيير داد و حقيقت نمود در اين معناي خاصّ.

بنابراين ادّعاي حقيقت شرعيّ بلا دليل است. لذا قول به اين‌كه غنيمت حقيقت شرعيّ در اين معناي خاصّ است براي ما ثابت نيست.

دلیل سوم: وحدت سیاق

برخی می­گویند: ما قبول داریم که معنای لغوی «غنیمت» مطلق است ولی ما با توجه به یک قرینه در آیه این اطلاق را تقیید می­زنیم و معنای «غنیمت» در آیه را منحصر می­کنیم به غنائم جنگی. آن قرینه، سیاق آیات است.

محقق همدانی در مصباح الفقیه می­فرمایند: «أقول: فكأنّ ما اصطلحوا عليه عرف خاص ربّما ينزّل عليه إطلاق الآية بشهادة السياق‏».

در رابطه با توضیح قرینه­ی سیاق دو بیان وجود دارد:

بیان اول: وحدت سیاق آیات

آيه‌ی خمس در سوره­ی انفال در عداد آياتي ذكر شده است كه مربوط به جنگ است. دو آيه‌ی قبل و دو آيه­ی بعد از اين آيه را شما ملاحظه كنيد. همه‌ی آيات مرتبط با جنگ است وحدت سياق اقتضا مي‌كند كه اين آيه‌ی شريفه هم مربوط به باب جنگ باشد. اگر آيه مربوط به باب جنگ باشد پس غنيمت هم مراد غنائم جنگي خواهد بود.

شاهد: شأن نزول آيه‌ی خمس هم به گفته‌ی جمعي از مفسّرين در جنگ بدر بوده است.

پس بيان اوّل اثبات وحدت سياق در ضمن آيات قبل و بعد از اين آيه است.

بیان دوم: وحدت سیاق استعمال ماده «غنم» در قرآن

وحدت سياق را در مادّه‌ی «غنم» در كلّ قرآن را باید در نظر بگیریم. یعنی بگوييم مادّه‌ی «غنم» چه فعلش و چه مصدرش و چه اسم مصدرش در قرآن كريم در غير از آيه‌ی خمس در هر آيه‌اي كه استعمال شده است، مراد غنيمت جنگي است. وحدت سياق در اين كلمه اقتضا مي‌كند كه اين كلمه را در آيه‌ی خمس هم به معناي غنيمت جنگي بدانيم. برای نمونه آیات ذیل را دقت کنید که کلمه­ی «مغانم» به معنای غنیمت جنگی ذکر شده است:

(سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها) [الفتح 48: 15].

(وَ أَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا وَ مَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونهََا) [الفتح 48: 18 ـ 19].

(وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثيرَةً تَأْخُذُونَها) [الفتح 48: 20].

حتی هاشمی در کتاب الخمس 1: 15 ادعا می­کند: «انّا لم نجد في القرآن الكريم في غير محل الكلام استعمالاً لهذه المادّة في غير المعني الخاصّ».

جواب اول: استعمال کلمه­ «مغانم» به معنای مطلق فوائد در قرآن

در این آیه­ی شریفه مسلماً «مغانم» به معنی مطلق فوائد است و ربطی به غنائم جنگی ندارد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ) [النساء 4: 94].

جواب دوم: عدم منافات بین معنای مطلق و سیاق

اگر غنيمت را در آيه‌ی خمس به معناي عامّ خودش معنا كنيم هيچ ضرري به وحدت سياق نمي‌رساند. زیرا يكي از موارد مطلق ‌فوائد، غنيمت جنگي است. پس آيه‌ی شريفه شامل غنيمت جنگي هم مي‌شود خداوند در ضمن آيات جهاد يك حكم كلي مستمر بيان كرده است كه يكي از موارد اين حكم هم به ظهور آيه غنيمت جنگي است.

در علم اصول خوانده‌ايم مورد هيچ‌گاه مخصّص نیست. مثلاً اگر زيد در محضر مولا نشسته است، مولا به مكلّف مي‌گويد: «اكرم العلماء» و زيد عالم است نمي‌توانیم بگوييم: اين علما كه جمع مُحلّي به لام و مفيد عموم است و ظهور در عموم دارد اختصاص به زيد دارد. زیرا در مورد زيد اين جمله گفته شده است. پس در اين‌جا (ما غنمتم) به معناي مطلق فوائد است و غنيمت جنگي را هم شامل مي‌شود و چون غنائم جنگي را هم شامل مي‌شود به وحدت سياق ضرر نمي‌زند.

جواب سوم: وحدت سیاق ضعیف­ترین قرینه

در علم اصول ثابت شده كه قرينه‌ی سياق ضعيف‌ترين قرينه است. بر فرض كه قرينه سياق اقتضا كند كه مراد از «غنیمت»، غنيمت جنگي است، ولي ما قرينه‌ی بسيار قويتري داريم و آن قرينه روايات وارده از اهل ‌البيت (ع) است كه اين روايات غنيمت را در آيه‌ی شريفه تفسير به مطلق فوائد مي‌كند. لذا به خاطر اين روايت از قرينه‌ی سياق رفع يد كرده و مي‌گوييم غنيمت در همان معناي لغوي خودش كه مطلق ‌فوائد است به كار رفته است.

برای طرح جواب چهارم ابتدائاً باید به صورت خیلی مختصر به یک مقدمه­ی عقائدی ـ که باید به صورت مفصل در عقائد به آن پرداخته شود ـ می­پردازیم:

مقدمه: تدبیر خدا برای تحریف نشدن قرآن

يكي از شبهاتي كه خلفاً عن سلف بر عليه شيعه اشاره شده است اين است كه اگر جايگاه اهل ‌البيت (ع) در مكتب اسلام اين قدر مهم است چرا نام اهل ‌البيت در قرآن نيامده؟

در پاسخ اين شبهه يك جواب اين است كه پديده‌ی نفاق در صدر اسلام چنان قوي و سازمان يافته بوده است كه اگر نام امير المؤمنین (ع) را با صراحت در قر‌ن مطرح مي‌شد قطعاً كودتاگران سازمان يافته قرآن را نابود كرده و چيزي از دين باقي نمي‌ماند. شاهدي بر اين جواب داريم كه آن شاهد جواب چهارم ماست در محلّ بحث.

شاهد: قرآن هر جا مي‌خواهد حقوق اهل ‌البيت (ع) را مطرح كند آيه‌ی مربوط به حقوق اهل البيت (ع) را چنان در ضمن آيات ديگري پيچيده و مندمج مي‌كند كه در ابتداي امر انسان‌هاي غير دقيق نتوانند بفهمند كه سمت و سوی آيه به اهل البيت (ع) بر مي‌گردد. لذا در صدد تحريف يا نابودي قرآن بر نيايند و اين حقّ اهل ‌البيت (ع) هم محفوظ بماند و جوّ سنگين كه از بين رفت محقّقين بيايند و آن را روشن كنند.

مثلاً آيه‌ی تطهير كه يكي از عظيم‌ترين فضائل اهل ‌البيت (ع) است در ضمن چه آياتي بيان شده است؟

(وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً) [الاحزاب 33: 33]

از اين آيه بالاتر بزرگ‌ترين منصب اهل ‌البيت (ع) منصب ولايت است كه اكمال دين و اتمام نعمت است. ببيند خداوند چگونه اين منصب را در سوره­ی مائده بدون رعايت وحدت سياق در ضمن محرمات اكل بيان مي‌كند: (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في‏ مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ) [المائدة 5: 3].

خداوند بدون رعايت وحدت سياق آيات مربوط به حقوق اهل ‌البيت (ع) را در ضمن آيات ديگر قرار مي‌دهد تا در بادي امر نفاق سازمان يافته اين حقوق و فضائل را ظهور تام در مورد اهلُ البيت (ع) ندانند و آن‌ها را نابود كنند.

جواب چهارم: عدم رعایت وحدت سیاق در رابطه با فضائل و حقوق اهل بیت (ع)

با توجه به آن چه در مقدمه گفتیم چه اشكالي دارد كه جعل خمس براي اهل ‌البيت (ع) در مطلق فوائد بين آيات جهاد ذكر شود تا مخافین فكر كنند كه اين (ما غنمتم) غنيمت جنگي است و جنگ‌ها هم در دست حكّام جور است و غنيمت هم در دست آن‌هاست و جنگ هم محدود است و خيال‌شان راحت باشد كه مطلق فوائد براي اهل البيت (ع) جعل نشده است. ولي بعد از آن جوّ سنگين، محقّقين این حق از حقوق اهل بیت را روشن كنند؟