خمس 1
بسم الله الرحمن الرحيم
جلسه 1 |
24/6/1380 ـ 26/6/1422 |
|
تمهید اول: ذکر خصوصیات کتاب الخمس
برای انتخاب یک بحث تحقیقی دقت بسیاری شد. از سویی مطرح شد که یک بحث عبادی صرف مورد بحث قرار گیرد ولی به نظر رسید که در رابطه با بحث عبادات کار زیادی شده است و جای کار تحقیقی کمتری وجود دارد.
از سوی دیگر مطرح شد که یک بحث اقتصادی صرف مطرح شود مثل بحث ضاربه ولی با توجه به این نکته که بحث مضاربه و کلاً مباحث اقتصادی آنچنان مبتلا به نیست و نیازهایی که یک طلبه در مجامع مختلف نیاز دارد در آن مطرح نمیشود.
لذا با تأمل بسیار به این نتیجه رسیدیم که بحثی را شروع کنیم پنج خصوصیت داشته باشد و البته بحث کتاب الخمس متضمن این پنج خصوصیت بود:
خصوصیت اول: طرح بحث رجالی
بحث مورد نظر میباید جای طرح مباحث رجالی را داشته باشد تا بتوانیم بسیاری از بحثهایی که در رابطه با بحث رجال نیاز میدانیم مطرح کنیم. این خصوصیت در بحث خمس به خوبی وجود دارد و مابحث زیادی ذیل بحث از کتاب الخمس قابل طرح و بررسی است.
خصوصیت دوم: طرح فقه تطبیقی
میخواستیم مباحثی در رابطه با فقه تطبیقی با فقه اهل سنت داشته باشیم که در حوزه کمتر مطرح است و به جهاتی بسیار مورد نیاز است. طلبه باید برخی از منابع فقهی اهل سنت را بشناسد و کاربرد مصادر فقهی آنها را بداند. بحث خمس از این جهت هم جای بحث فراوانی دارد.
خصوصیت سوم: طرح برخی از مباحث اعتقادی
ما در این بحثها نگاهی هم به بحثهای اعتقادی خواهیم داشت که بسیار مفید و قابل استفاده خواهد بود.
خصوصیت چهارم: کثرت منابع
بزرگان بسیاری از قدیم تا حال به کتاب الخمس پرداختهاند و لذا جای مراجعه فراوان به کتب علما وجود دارد. مخصوصاً از اعلام موجود منابع زیادی در این بحث در دست است.
خصوصیت پنجم: بررسی برخی از مباحث فقهی سیاسی
در کتاب الخمس ما به مناسبت به برخی از مباحث فقه سیاسی از جمله بحث ولایت فقیه میپردازیم.
تمهید دوم: روش بحث
در ذیل این تمهید به دو نکته اشاره میکنیم:
نكته اول: مقايسهی سه مكتب عمدهی فقهی
ما در این بحثها نظرات سه مکتب مهم فقهی در حوزههای شیعه را به طور مستوفا بحث خواهیم کرد:
مکتب اول: مکتب نجف. از قدمای اصحاب مثل صاحب جواهر و محقق همدانی تا متأخرین مثل محقق عراقي، محقق حکیم، محقق خوئي و شهيد صدر.
مکتب دوم: مکتب قم. مثل محقق داماد، محقق بروجردي، امام و شاگردان آن بزرگواران مثل آیت الله سبحانی، آیت الله مکارم و آیت الله فاضل لنکرانی.
مکتب سوم: مکتب مشهد. مثل محقق ميلاني.
نكته دوم: تعیین متن مورد بحث
محور بحث کتاب تحرير الوسيلة نوشتهی امام خمینی 1 است و سعي ميكنيم مطالبي كه ثمرهی علمي دارد از مطالبی كه ثمره ندارد جدا كنيم به نحوي كه يا اصلاً مطرح نميشود يا فقط اشارهاي به آنها ميشود.
تمهید سوم: بیان عنوان فصلهای کتاب الخمس
امام مباحث کتاب الخمس را به تبع بسیاری دیگر از فقها در سه فصل مطرح کردهاند. ولي به نظر ما مباحث کتاب الخمس باید در ضمن هفت فصل مطرح شود. دو فصل اول ثمره عملي ندارد ولي در بقيهی فصول ثمرات عملی فراوانی وجود دارد.
فصل اول: تعريف خمس
فصل دوم: وجوب خمس فی الجمله
فصل سوم: موارد وجوب خمس
فصل چهارم: اصناف مستحقین خمس
یعنی خمس به چه كسي بايد اعطا شود و مستحقین خمس چه کسانی هستند؟
در اين فصل يك بحث داريم تحت عنوان «الخمس في عصر الغيبة» داریم كه در دو بخش مطرح خواهد شد:
بخش اول: عصر غيبت وقتي كه حكومت اسلامي وجود دارد.
بخش دوم: عصر غيبت وقتي كه حكومت اسلامي وجود ندارد.
فصل پنجم: تقسیم خمس به شش قسمت یا پنج قسمت؟
در قسمت خمس بحث اختلافي بين شيعه و سني وجود دارد که باید در رابطه با آن مباحثی طرح شود.
فصل ششم: انفال
بحث انفال بحث اقتصادي، سياسي و فقهي است كه همه علما آن را در بحث خمس مطرح ميكنند.
فصل هفتم: اراضی
بررسي بحث اراضي به مناسبت انفال مطرح ميشود.
فصل اول: تعریف خمس
در فصل اول يازده تعريف را ذكر كرده بوديم و میخواستیم در این تعاریف مناقشه کنیم ولی ديديم فائدهاي ندارد پس فقط به دو تعريف اشاره مي كنيم.
تعريف اول
امام به تبع صاحب عروه میفرمایند: «هو الذي جعله الله لمحمد 9 و ذريته کثر الله نسلهم المبارک عوضاً عن الزكاة التي هي من اوساخ ايدي الناس اكراماً لهم.».
سؤال: آيا اين تحقير مردم نيست كه ساير فقرا و تهيدستان از زكات استفاده کنند و سپس بگويند: زکات چرك دست است. ولی در رابطه با یک عدهی خاص یک خصوصیتی قائل شوند.
در جای خود ما به این سؤال خواهیم پرداخت زیرا کسانی مثل كسروي، حکم آبادی و بعضي از اهل سنت این سؤال را مطرح ميكنند.
توضیح خواهیم داد که به جهت يك سري ايرادات كه در این تعريف و همچنین تعریف محقق خوئی و محقق میلانی وجود دارد ما از تعریف عدول ميكنيم و تعريف ديگري را براي خمس اشاره ميكنيم.
تعريف دوم
تعریفی که به نظر ما در حدی جامع و مانع است این است که بگوییم: «الخمس حق مالي جعله الله للمعصوم و لبني هاشم بالاصالة عوضا عن اخذ زكاة غيرهم.».
چند نكته در اين تعريف قابل توضيح است:
نكته اول: بايد بررسي كنيم خمس حق است يا تكليف؟ به نظر ما خمس حق است.
نكته دوم: معصوم و بني هاشم حقوق مختلفي دارند مثل حق الولاية و حق المودة. خمس حق مالی معصوم و بنی هاشم است.
نكته سوم: خمس كه يك حق مالي است كه خداوند آن را برای دو گروه جعل كرده است. لذا خمس به دو نصف تقسيم ميشود: سه سهم از خمس اختصاص دارد به شخص معصوم ـ يا به نحو ملكيت يا غير آن ـ كه اين سه سهم در عصر غیبت به نواب امام معصوم كه مراجع باشند میرسد و سه سهم از خمس برای بني هاشم است.
در ساير تعاريف خمس به شكلي تعريف شده است كه خمس ناظر به آن سهمي است كه مال بني هاشم است لذا مي گوييم: «جعله الله للمعصوم و لبني هاشم بالاصالة».
نكته چهارم: امام معصوم يا بني هاشم ممكن است يك سري حقوق مالي پيدا كنند بالتبع. مثلاً كسي نذر ميكند كه 1000 تومان به فلان سيد بدهد. آن فرد از بني هاشم به تبع نذر حق مالي پيدا ميكند و در بعضي موارد وقف ميشود بعضي از موارد براي بني هاشم اين موارد مثل وقف حقوق بالتبع هست. ولی خمس حقي است مالي كه بالاصالة براي بني هاشم ثابت مي شود.
نكته پنجم: تقريباً همه علمایی كه خمس را تعريف كردهاند ميگويند: «عوضاً عن الزكاة» خمس براي بني هاشم به عنوان عوض از زكات جعل شده است. اگر اين عبارت در تعريف آورده شود لازمهاش اين است كه خمس به جاي زكات است و بني هاشم حق گرفتن زكات را ندارند. در حاليكه به اجماع علما، بني هاشم حق دارند از بني هاشم زكات بگيرند. فقط گرفتن زکات از غير بنی هاشم مشروع نیست.
پس خمس عوض از مطلق زکات نيست. لذا ما در تعريف اشاره كرديم كه «عوضاً عن اخذ زكاة غيرهم» يعني با وجود خمس بني هاشم حق گرفتن زكات را از خودشان خواهند داشت.
با توجه به خصوصيات اين تعريف اشكالاتي كه در تعريف صاحب عروه و امام در تحرير الوسيلة وجود دارد كاملاً روشن ميشود.
تعریف سوم
از توضيحات ذیل تعریف دوم معلوم ميشود كه تعريف محقق ميلاني از خمس و لو نزديك تعريف ماست ولي خالي از سه اشكال عمده نمي باشد و آن تعريف بنا بر برخي مخطوطاتي كه در دست ماست این گونه است: «الخمس حق مالي يناله بنو هاشم بالاصالة عوضاً عن الزكاة.».
سه اشكال به این تعریف وارد است:
اشکال اول: قيد «معصوم» را نياوردهاند.
اشکال دوم: قيد «غيرهم» را نياوردهاند.
اشکال سوم: از کلمهی «یناله» این نکته استشمام میشود که خود بنی هاشم در صدد اخذ خمس بودند و همّ و غمّشان رسیدن به خمس بوده است ولی تعبیر «جعله الله» چنین معنایی را ندارد یعنی خداوند متعال به آنها عنایت کرده است.